- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

نگاهی به سهم ایرانیان در زمینه تألیف متون عربی /3

میراث مکتوب – در بخش دوم مقاله «نگاهی به سهم ایرانیان در زمینه تألیف متون عربی» سهم دانشمندان ایرانی در حوزۀ تمدن اسلامی که آثار خود را به زبان عربی تدوین و تألیف کرده اند و نیز نمونه هایی از اهتمام محققان ایرانی اعم از فیلسوف و مورّخ و ادیب ذکر شد که در یک صد سال اخیر متون کهن عربی را تصحیح و با مقدمه ها و تعلیقاتی به فارسی و گاه به عربی در ایران منتشر کرده اند.
اکنون بحث را در دو بخش با ذکر نمونه هایی از مؤلفان ایرانی در قدیم الایام و مصححان ایرانی در قرن اخیر پی می گیریم:

1. مؤلفان ایرانی(ذواللسانین):

1.1: ابوعلی حسین بن عبدالله ابن سینا: وی بجز کتابهای دانشنامه علائی و چند سوره قرآنی و رسالة فی النبض(رگ شناسی) ما بقی آثارش از جمله قانون در طب، شفا در الهیات و طبیعات و دهها اثر دیگر را به عربی نوشت. ابن سینا به دستور علاءالدوله کاکویه( تولد420) که حاکم اصفهان بود، دانشنامه علائی را به فارسی تألیف کرد. علاء الدوله گفت: «اگر علوم اوائل پارسی بودی، می توانستمی دانستن…». معلوم است او چندان به عربی آشنا نبوده. اما ابن سینا کتاب معاد خود را نخست به عربی (عکس نسخه) و سپس به فارسی برگرداند.

1.2. ابو ریحان بیرونی: وی بجز کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، دیگر آثارش را به عربی تألیف کرد. کتابهای قانون مسعودی، الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، تحقیق ماللهند و الصیدنة فی الطب ازجمله آثار اوست. وی کتاب التفهیم را به درخواست دختر نوآموز به نام ریحانه بنت الحسین به فارسی نوشت و سپس آن را برای اهل علم زمان خود به عربی ترجمه یا تألیف کرد. عبارات عربی چنان دقیق برگردان کلمات فارسی است که ترجمه بودن یا تألیف جدید بودن آن بین اهل علم محل اختلاف است.

1.3. علی بن احمد نسوی : مؤلف کتاب المقنع فی الحساب الهندی است. این کتاب نیز از جمله منشورات میراث مکتوب است . نسوی شاگرد ابن سینا بود. وی نخست این کتاب را برای مجدالدوله دیلمی نوشت. جانشین او شرف الملوک در سال 420هجری از نسوی خواست این کتاب را برای او به عربی تألیف کند. متأسفانه از نسخه فارسی اثری بجای نمانده است و تنها یک نسخه از عرب در کتابخانه لیدن باقیمانده است.

1.4. قطان مروزی: مؤلف گیهانشناخت می باشد. وی این کتاب را نخست به عربی و سپس به فارسی نوشت. خوشبختانه از نسخ فارسی و عربی آن موجود است که به استفاده مصحح متن فارسی از نسخه عربی اشاره خواهیم کرد.

1.5. شرف الدین محمد بن مسعود مسعودی: مؤلف کتاب جهان دانش و الکفایة فی علم الهیئه می باشد. مسعودی نخست کتاب الکفایه را نوشت و سپس آن را به فارسی در سال 549 به نام جهان دانش ترجمه کرد. این اثر نیز از منشورات میراث مکتوب است. متأسفانه هیچ اثری از نسخۀ عربی یعنی الکفایه در دست نیست. مسعودی در مقدمه نسخه فارسی، سبب تألیف به فارسی را چنین بیان می کند:«جماعتی از دوستان صواب دیدند که ان کتاب را ترجمه سازم به پارسی تا منفعت آن عام باشد

1.6. ابو نصر النرشخی : مؤلف کتاب تاریخ بخار است. وی با این که در عصر سامانیان می زیست و آل سامان نهضت ترجمه متون به فارسی را رواج بخشیدند، با این حال بسیاری از کتب و اشعار به نام آها به عربی نوشته می شد. تاریخ بخارا از جملۀ آنهاست. نرشخی این کتاب را به نام نوح بن نصر سامانی در ذکر بخارا و مناقب و فضایل آن در سال 332 هجری به عربی تألیف کرد. وی در مقدمۀ متن فارسی می نویسد: «این کتاب به عربی بود به عبارت بلیغ و بیشتر مردم به خواندن کتاب عربی رغبت نمایند. دوستان از من درخواست کردند که این کتاب را به پارسی ترجمه کن، فقیر اجابت کرده ترجمه کردم.»

1.7. خواجه نصیر الدین طوسی: مؤلف کتاب کشف القناع عن اسرار شکل القطاع وی این کتاب را نخست در زمانی که با اسماعیلیان در الموت بسر می برد به فارسی نوشت، سپس در سال 658 زمانی در دربار هولاکو خان بود، به درخواست برخی دوستانش به عربی ترجمه کرد. اما از نسخه فارسی این اثر خبری در دست نیست. وی در مقدمه کتاب عربی در باره سبب تألیف به عربی می نویسد:« و بعد فقد کنت عملت فیما مضی من الزمان کتاباً جامعاً لضبط دعاوی الشکل المعروف بالقطاع و براهینه و کان ذلک باللسان الفارسی، فسألنی بعض الاصدقاء من طلبة العلم ان انقله الی اللسان العربی، فاجبته الی ذلک….» البته خواجه نصیر الدین زمانی هم که در قهستان بود، به درخواست ناصرالدین حاکم آن منطقه، کتاب طهارة الاعراق ابوعلی مسکویه را با عنوان اخلاق ناصری به فارسی ترجمه کرد.
1.8. خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی: وزیر دانشمند، پزشک و مؤلف آثار ارزشمندی چون جامع التواریخ و جامع التصانیف و المجموعة الرشیدیه می باشد. جامع التواریخ مجموعه ای 15 جلدی است از تاریخ آغاز خلقت تا عصر مؤلف و نیز مشتمل بر تاریخ دیگر ملتها از جمله چین و هند و بنی اسرائیل و غیره. وی در رقفنامه ربع رشیدی و نیز در مقدمۀ کتاب لطایف الحقایق می نویسد: «این کتب مذکور، مفرد مفرد و هم مجموعه ها از آن، هم به عربی و هم به فارسی و هم یک نسخه از این کتاب جامع التصانیف رشیدی در ابواب البرّ خویش موسوم به ربع رشیدی، نهاده شود. شرط کرده ام که متولی اوقاف(ربع رشیدی) هر سال از این کتب که مصنفات من است، نسخه های مکمّل اتکتاب کنند و…. و به شهرهای اسلام، عربی به بلاد عرب و پارسی به بلاد عجم فرستند…»

1.9. سید اسماعیل جرجانی(531ه) مؤلف کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی و الاغراض الطبیه است. جرجانی با وجود تسلط به زبان عربی و دیگر زبان‌های علمی آن روزگار مانند سریانی و یونانی، ذخیره را برای استفادۀ فارسی زبانان به فارسی نگاشت، ولی در سال‌های پایانی عمر خویش در سن هفتاد سالگی به دلیل توجه و تقاضای معاصران خود و برای تسهیل و ترویج تبادلات علمی، آن را به عربی ترجمه کرد.
ناگفته نماند که آثاری که مؤلفان ایرانی که خود نخست به عربی نوشته و سپس به فارسی برگردانده اند بیش از این موارد است که مجال استقصای آنها نیست. برای مثال
رشيد وطواط نامه‌هايش را به دو زبان فارسي و عربي نگاشته و هركدام را در مجموعه‌اي جداگانه گردآورده و هر دو چاپ شده است، امام محمّد غزّالي نخست احياء علوم الدين را به عربي نگاشت و سپس آن را به اختصار به فارسي برگرداند و كيمياي سعادت نام نهاد. شمس‌الدين محمد بن قيس الرازي (سده هفتم) در آغاز المعجم في معايير اشعار العجم (صص 22 – 24) اشاره دارد كه نخست دربارۀ عروض و قوافي تأليفي به زبان عربي پرداخته بود، ولي برخي از دوستانش از وی خواسته بودند كه دربارۀ شعر فارسي اثري نیز به زبان فارسي بنويسد و سپس او اين اثر را دربارۀ شعر فارسي تألیف کرد. بهمنیار (458ق) شاگرد ابن سینا کتاب التحصیل را نخست برای دایی خود که فارسی زبان بود به عربی تألیف کرد و سپس خود آن را به فارسی نوشت. البته از نسخه فارسی آن اثری در دست نیست. مرتضی مطهری متن عربی را تصحیح و چاپ کرد.

بخش پایانی این مقاله شنبه آینده ملاحظه خواهید فرمود.

یادداشت های پیشین
……………………………………………

بخش اول مقاله «نگاهی به سهم ایرانیان در زمینه تألیف متون عربی» را با کلیک بر روی این لینک مطالعه کنید [1]

بخش دوم مقاله نگاهی به سهم ایرانیان در زمینه تألیف متون عربی [2]

[3]
[4]