میراث مکتوب – دربارۀ تصحیح متون، راه و روشهایی پیشنهاد و اختیار شده و حتی این راه و روشها به صورت مدون عرضه گشته است. اما آنچه در این باب گفته شده عموماً ناظر است به سطح فرودین و البته مهم و ذی نقش فیلولوژی و عناصر صوری و نمایان که با بررسی های کتابشناختی و تاریخی متمایز می گردند.
معیارها بر پژوهش در نسخه ها و منابع جنبی همچون نقل قولها، سفینه ها، اطلاعات زندگینامه ای و مطابقت گاهنامهای و موقعیتی و نظایر آن مبتنی است. در مواردی، از ذوق شخصی و، اخص آن، ذوق پرورش یافته با مطالعۀ آثار دورهای از جمله از آنِ اثرآفرین موضوع مطالعه استمداد شده است. حالات انگشت شماری نیز در تصحیح آثار زبان فارسی سراغ داریم که مصحح از این مراتب فراتر رفته و در نقد سطح بالا دست زده است. نمونه های شاخص آن اهتمام صادق هدایت و ذکاءالملک فروغی است که در تشخیص اَصالتِ رباعیات خیام، هریک بر حسب مشرب خود، سیرۀ فکری او را ملاک گرفته اند.
در این میان خصایص سبک اثرآفرین، بالاخص نشانه های صوری که نوعاً از خود اثر او برگرفته می شود و عینیت بیشتری دارد نادیده گرفته شده است.
ادامۀ مقالۀ «بهره جویی از نشانه های سبکی در تصحیح متون» نوشتۀ استاد احمد سمیعی گیلانی که در تازه ترین شمارۀ نامۀ فرهنگستان (دورۀ سیزدهم، شمارۀ چهارم، پیاپی 52، تابستان 1393) منتشر شده است اینجا [1]بخوانید.