- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

کامران فانی که من می شناسم/ یادداشتی از داریوش شایگان

در بزرگداشت کامران فانی، بی‌شک صاحب‌نظران به تجلیل از شخصیت علمی و فرهنگی و آثار و تألیفات او خواهند پرداخت. بی‌شک از تأثیر او بر کار نشر و کتاب و کتابداری در روزگار ما خواهند گفت، و بی‌شک به تلاش‌ها و همکاری‌هایش برای تألیف کتابهای مرجع، که به عقیده آقای فانی مهم‌ترین کمبود جامعه ما در زمینه کتاب و کتابخوانی است، اشاره خواهند کرد. و بی‌شک دوستان و آشنایان فانی در این زمینه حق مطلب را ادا خواهند کرد.

اما قصد من در این بزرگداشت پرداختن به این خصوصیات نیست. بل قصد دارم از کامران فانی، آن‌گونه که او را شناخته‌ام، و آن‌گونه که بر من تأثیر نهاده است، بگویم.

به عبارت دیگر می‌خواهم بگویم چرا فانی را می‌ستایم و بزرگش می‌دارم.

***

کامران فانی ـ داریوش شایگان [1]

علی دهباشی، داریوش شایگان و کامران فانی ـ نشر فرزان روز چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۱

 

کامران فانی در جامعه روشنفکری ایرانی مردی استثنایی است. این را به جرأت می‌گویم و از عهده اثباتش نیز برمی‌آیم.

مهمترین ویژگی فانی که او را استثنایی می‌کند، احاطه شگفت‌انگیز اوست به علوم انسانی و طبیعی، چنانکه صفت «دائره‌المعارف متحرک» که به او داده‌اند، براستی برازنده اوست. اما نکته آنست که دانش فانی دائره‌المعارفی نیست، اطلاعات در ذهن او به صورت دائره‌المعارفی و خشک و کلیشه‌ای ضبط نشده است، بلکه در وجود او عجین شده و به هم ربط و پیوند یافته است، یا به گفته امروزی‌ها بـا یکدیگر در تعامل و تبادل (interactive) است و حاصل آن دانشی است فعال و پویا.

در توصیف عشقی که کامران فانی به فرهنگ می‌ورزد، و احاطه وسیعی که بر آن‌ دارد، همواره تعبیر فرانسوی homme de Renaissance یا انسان عهد رنسانس را به یاد می‌آورم، یعنی مردانی که به همه علوم و معارف روزگار خود احاطه داشتند و به معنای واقعی کلمه علامه یا به زبان امروزی «فرهیخته» بودند. با کامران فانی می‌توان از تئوری بیگ بنگ تـا فلسفه در فیزیک جدید، از فیزیک کوانتوم تا موسیقی قرون وسطای فرانسه و باروک ایتالیا، از نقاشی مکتب ونیز و مکتب هلندی‌های قرن هفدهم، از «ورمیر» و «ولاسکز»، سخن گفت. با او می‌توان از قرآن، از عصر حجر، از نوسنگی، از ایتالیای‌ قرن پانزدهم، از روسیه قرن نوزدهم، و از آمریکا، سخن گفت و سخنان سنجیده و منسجم او را شنید. سخنانی که نشان از غور و اندیشیدن عمیق در همه خوانده‌ها و دانسته‌ها به مدد حافظه‌ای قوی و ذهنی منضبط دارد، خصلتی نادر که بویژه نزد صاحب‌نظران ایرانی‌ ــ که در یک رشته تبحر دارند و در رشته‌های دیگر عامی‌اند ــ نایافتنی‌ست.خصلتی که فانی را در ایران منحصر به فرد می‌سازد و هـمراه بـا دیگر خصائل فانی، به او جهان‌بینی خاصی بخشیده است. جهان‌بینی‌ای متکی بر تعامل، تسامح، بردباری و بلندنظری.

کامران فانی ـ داریوش شایگان [2]
هرمز همایون پور،-کامران فانی، بزرگ نادرزاد،داریوش شایگان، علی دهباشی و دکتر امیری ۱۳۷۶ منزل داریوش شایگان

علی‌رغم وسعت‌دید، کامران فانی اهل نوشتن نیست. فانی انسان شفاهی است که شاید ظاهربینان آن را به اهمال یا به بی‌حوصله‌گی او حمل کنند. اما بـه گمان من این ویژگی نیز از شیوه نگرش او به جهان نشأت می‌گیرد. زمانی از او شنیدم که: «بعضی‌ها می‌خوانند و بعضی‌ها می‌نویسند.» در واقع فانی آنقدر واقف به سلسله مراتب ارزش‌هاست و به آگاهی و خودآگاهی دست یافته است که گمان می‌کند با نوشتن یک کتاب چیزی بر معلومات جهان افزوده نمی‌شود.

اما، شگفتا که این انسان شفاهی هرگز پر نمی‌گوید، هرگز متکلم وحده نیست، هرگز تا لازم نباشد لب به سخن نمی‌گشاید، هرگز کلام اضافی یا بیهوده نمی‌گوید. سخنانش منضبط و منسجم و حاکی از نظم فکری‌ست که برپایه معلوماتی وسیع، حافظه‌ای قوی، حضور ذهن و ذوق سلیم، و تأمل بر هر چه می‌گوید، قرار دارد.

این شیوه سخن گفتن فانی خود از خصلت نادر دیگری ناشی می‌شود که او را در میان روشنفکران به فردی استثنایی و متفاوت بدل می‌کند. کامران فانی از عجب و خودرأیی و خودبینی، از خودمحوری و خودشیفتگی، که خصلت عام بیشتر روشنفکران است، بکلی عاری‌ست.

گویی مردی‌ست بی‌منیت و من از این نظر او را همواره مصداق بارز این بیت حافظ یافته‌ام:

 

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب، خودبینی و خودرایی

 

و این البته وجه درونی جهان‌بینی اوست.

کامران فانی ـ داریوش شایگان [3]
دکتر داریوش شایگان، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی ـ عکس از مجتبی سالک

بعد از همه اینها، به ویژگی استثنایی و شگفت‌آور دیگری می‌رسم که جز در کامران فانی، در هیچ انسان دیگری نیافته‌ام: و آن استعداد بی‌نظیر‌ اوست در ایجاد همدلی و هم‌فکری و هم‌داستانی. فانی می‌تواند در موضوع مورد بحث یا تفکر شما وارد شود، خود را وارد باغ فکری شما کند، با شما در سیر آفاق و انفس هم‌سفر شود و راهنمایی‌تان کند و آنچه را که در ذهن‌تان به طرزی مبهم می‌گذرد، بر شما مکشوف و مشهود کند.

هم‌سفرشدن در فکر کاری‌ست بی‌نهایت دشوار، و شگفت آنکه فانی این کار دشوار را به‌سادگی و آسودگی محض، بی‌هیچ منّت و منیّت، چون امری طبیعی و بدیهی، انجام می‌دهد.

به هنگام نوشتن کتاب افسون‌زدگی…، فصل به فصل این کتاب را با او در میان می‌گذاشتم. گوش می‌داد، با من هم‌داستان و هم‌افق می‌شد، در پیـچ‌وخم راهی که طی می‌کردم هم‌سفر می‌شد، و به من کمک می‌کرد تا این راه را به پایان برم.

فقدان منیت و آگاهی‌اش به نسبی‌بودن آراء و پرهیزش‌ از صدور احکام مطلق منجر به سلوک و رفتاری خاص شده است، رفتاری که در جامعه بی‌بدیل است، رفتاری که مبتنی است بر تحمل و مدارا و مسامحه یعنی آنچه امروز به آن تولرانس toleréance می‌گویند. از همین‌رو عبارت «گناه دگری بر تو نخواهند نوشت» مصداق حال اوست.

و شاید به همین دلیل است کـه با آن‌که اهل نظر است، اهل نقد نیست. بیشتر اهل قبول است تا رد. معروف است که در واژگان فانی کلمه «نه» وجود ندارد و تکیه‌کلام معروف «آره دیگه» او را همه کسانی که او را می‌شناسند، بارها از او شنیده‌اند. اما، به خلاف نظر ظاهربینان، این به معنای سهل‌انگاری و آسان‌گیری و گذشتن از کنار مسائل نیست. برعکس، کامران فانی مردی‌ست سخت پای‌بند به اصول اخلاقی خاصی که من آن را نوعی اخلاق کانتی می‌دانم. دیده‌ام که با همه خوش‌خویی و نرم‌طبعی که دارد چگونه در برابر آنچه ناوارد و زمخت و لاطائل بـوده ایستاده و عصبیت نشان داده است. این البته وجه اخلاقی جهان‌بینی اوست.

خصلت استثنایی فانی در قبول «جهان و هرچه در او هست» سبب شده است فانی را لشکری از‌ آشنایان احاطه کنند. فانی با طیف وسیعی از اقشار و افراد گوناگون و حتی نامرتبط و ناهم‌خوان در ارتباط است. شگفتا که با بردباری‌ای کم‌نظیر با همه آنان همراه است ــ دیده‌ام که گاه در نهایت خستگی و بی‌حوصلگی چگونه با کسانی که با او به بحثی نامربوط پرداخته‌اند، یا از او درخواست‌هایی اغراق‌آمیز داشته‌اند، به صبر و مدارا گوش داده و با حوصله‌ای بی‌مانند خواست‌شان را اجابت کرده است ــ از همین روست که مهرش در دل همگان جا دارد و ندیده‌ام کسی را که با او خصومت بورزد یا از او بدگویی کند.

کامران فانی ـ داریوش شایگان [4]
ازچپ به راست: کامران-فانی بهاء الدین خرمشاهی، حسن لاهوتی، تورج- تحادیه، داریوش شایگان و علی دهباشی مرداد ۱۳۹۱

اما به رغم این خیل وسیع آشنایان، و با آنکه با همه آنان همراه است، و همه او را می‌ستایند، کامران فانی در دوستی اهل گزینش است. تعداد دوستانش را نمی‌دانم، اما می‌دانم که ضمن همراه بودن با همه، تنها با عده معینی نزدیک است و با کسانی کـه قبولشان دارد دوستی می‌ورزد. من با همه اشتیاقی که به مصاحبتش دارم، کمتر می‌شود که او را دعوت به دیدار کنم. می‌دانم که هروقت دلتنگ شود می‌آید و فاصله دیدارها بیش از دو هفته نمی‌شود.

اینهاست ویژگی‌هایی کـه من در کامران فانی یافته‌ام، ویژگیهایی کـه او را استثنایی کرده است: علم و اطلاعات گسترده‌اش، اخلاق و اعتقاد راسخش به برخی اصول در عین آگاهی بر نسبیت آراء و ارزش‌ها، گذشت و بردباری فراتر از تاب تحمل انسانی‌اش، و سیر و سلوک درونی‌اش، همه و همه کامران فانی را انسانی استثنایی کرده است.

انسانی استثنایی، با جهان‌بینی‌ای خاص که دوست دارم آن را «فانی‌وار» بنامم.

کامران فانی ـ داریوش شایگان [5]
علی دهباشی و کامران فانی ـ نشر فرزان روز چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱

 

نقل از مجله‌ بخارا، شماره ۱۱۱، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۵

[6]
[7]