نشست علمی «شاهنامه، از تاریخ تا قانون به روایت امروز» با سخنرانی دکتر محمد رسولی، شاهنامهپژوه، پژوهشگر تاریخ و حقوقدان، با هدف بازخوانی علمی، فلسفی و فرهنگی شاهنامه فردوسی در موسسه فرهنگی مطالعاتی بزرگمهر حکیم برگزار شد.
او در آغاز سخنانش، نقش رسانهها را در گسترش دانش و فرهنگ تاریخ ایران برجسته دانست و بیان کرد: بخش اعظم پیشرفت علم در عرصههای مختلف مدیون تلاش خبرنگاران و رسانههاست. اهمیت رسانه در معرفی درست مفاهیم فرهنگی، کمتر از نقش پژوهشگران نیست.
رسولی گفت: شاهنامه چراغی است که مسیر پژوهشهای تاریخی، اجتماعی، و هویتی ما را روشن میکند. باید باور کنیم که این اثر، نه افسانه، بلکه تاریخ فکری و تمدنی ملت ایران است. در روزگاری که هویتها در معرض فراموشیاند، بازگشت به شاهنامه یعنی بازگشت به خودِ ایران.
دکتر محمد رسولی
فردوسی نخستین نویسنده آثار علمیتخیلی در تاریخ بشر است
رسولی با تأکید بر ضرورت نگاه عمیق و فراتر از کلیشههای ادبی به شاهنامه گفت: فردوسی تنها شاعر نیست، بلکه نخستین نویسنده آثار علمیتخیلی در تاریخ بشر است. او شاهنامه را سرچشمهای بیپایان برای سینما، تئاتر و تلویزیون توصیف کرد و ادامه داد: بازخوانی علمی شاهنامه میتواند دریچهای تازه به تاریخ، فلسفه و هویت ایرانی بگشاید.
او افزود: شاهنامهپژوهان شاهنامه را به سه بخش تقسیم کردهاند: اسطورهای، پهلوانی و تاریخی اما من بر این باورم که شاهنامه از آغاز تا پایان تاریخی است. منتها بخشهایی که از نظر بازه زمانی از ما دور هستند رنگ افسانه و اسطوره به خود گرفته است و هنگامی که با روش علمی درباره شاهنامه سخن میگوییم درمییابیم که تاریخ ایران را بازگو میکند.
وقتی فردوسی میگوید جمشید ۷۰۰ سال و ضحاک هزار سال بر ایران حکم راندند. شاید این مساله از نظر عقلی قابل پذیرش نباشد در حالی که فردوسی به این موضوع توجه داشته است. مقصودش یک فرد نیست، بلکه یک سلسله است؛ همانگونه که ما امروز از دوران صفوی یا دوره قاجار سخن میگوییم. گذر زمان باعث شده است که این سلسلهها به صورت یک شخص واحد در ذهنها باقی بمانند. ضحاک هم نماد یک دوره از تاریخ ایران است، نه یک فرد. دورهای که بیگانگان بر ایران چیره شدند. حتی ممکن است در میان آنان پادشاهان نیکرفتار نیز وجود داشته باشند، اما چون نماد ضحاک با اهریمنی و تباهی درآمیخت، تمام آن عصر به نام او شناخته شد.
دنیای شگفتانگیزی که در ابیات شاهنامه نهفته است
او با اشاره به اینکه برخی از شاهنامهپژوهان فرضیههایی را درباره موجودات فرازمینی در متون کهن ایران در شاهنامه بررسی کردهاند و این خوانش میتواند بخشی از مطالعات تطبیقی شاهنامه باشد، گفت: شاهنامهپژوهان به موجودات فرازمینی توجهی نکردهاند. در ظاهر گفته میشود هرگاه زال به مشکلی برمیخورد، با سیمرغ تماس میگرفت اما اگر این روایت را با نگاهی علمیتر بررسی کنیم، شاید بتوان گفت میان آن دو نوعی وسیلهی ارتباطی یا دستگاه فرستنده و گیرنده وجود داشته است. سیمرغ در این معنا نه یک پرنده افسانهای، بلکه نمادی از دانایی یا تمدنی است که از جایی دیگر با انسانها ارتباط برقرار میکرد.
این استاد دانشگاه با انتقاد از نگاه سطحی به شاهنامه افزود: شاهنامه را نباید تنها کتابی ادبی یا مجموعهای از افسانهها دانست. پژوهش در شاهنامه شاید نفع مادی نداشته باشد، اما هرکس به عمق آن راه یابد درمییابد چه دنیای شگفتانگیزی در آن نهفته است. جامعه هنوز آمادگی پذیرش بسیاری از مفاهیم مطرح در شاهنامه را ندارد و حتی در جمعهای علمی نیز واکنش منفی به طرح آنها دیده میشود.
این شاهنامهپژوه با اشاره به ابهامات تاریخی تمدنهای کهن، گفت: پرسشهای بیپاسخ زیادی درباره شکلگیری تمدنهای باستان وجود دارد؛ از ساخت اهرام مصر تا معماری تختجمشید. برخی نظریهها به حضور موجودات فرازمینی اشاره میکنند، اما در شاهنامه با روایتی روبهرو هستیم که باید آن را فراتر از قصه و افسانه دید.
او افزود: در مقاطعی از تاریخ، برخی گروهها حتی کوشیدند شاهنامه را مخالف ارزشهای دینی جلوه دهند، اما امروز روشن شده که چنین نیست. بسیاری از ارزشهای اخلاقی و انسانی که ما آنها را اسلامی و انسانی میدانیم (از تقوا، نماز، روزه، عفاف و امانتداری گرفته تا عدالت و راستگویی) در شاهنامه نیز حضور پررنگ دارند. فردوسی در ۱۰ قرن پیش، از انسان مؤمن، پاکسرشت و اهل عدالت سخن گفته است.
بررسی شتابزده بزرگترین خطا در برخورد با شاهنامه است
او در ادامه با اشاره به دشواری پژوهش در متن شاهنامه افزود: بزرگترین خطا در برخورد با شاهنامه، بررسی سطحی و شتابزده آن است. وقتی پژوهشگری میگوید در شش ماه صد صفحه از شاهنامه را خوانده، مطمئنم اشتباه کرده؛ زیرا ما پس از سالها مطالعه هنوز در حال بررسی چند ده صفحه آغازین آن هستیم زیرا در لابهلای بیتها نکتههایی نهفته است که باید با دقت آن را بررسی کرد و رازهایی را آشکار کرد.
رسولی فردوسی را نماد خرد، صداقت و درستکاری ایرانی دانست و تأکید کرد: فردوسی نهتنها شاعر، بلکه متفکری است که در اثر خود به فناوری، پزشکی، اخترشناسی و فلسفه پرداخته است. او در واقع نخستین کسی است که اثری با مؤلفههای علمیتخیلی خلق کرده؛ اثری که واقعیتهای تاریخی و علمی در لایههای آن نهفته است.
او افزود: بیگمان کل شاهنامه تاریخ است و خود فردوسی نیز این را در آغاز شاهنامه گفته است که «تو این را دروغ و فسانه مخوان» و خود این تذکر را میدهد و میداند که اگر بعضی جاها مبهم است رازی در آن نهفته است که فردوسی از آن آگاه است و نکتههایی که باید موشکافانه و باریکبینانه به آن پرداخت. محتویات شاهنامه ساخته ذهن فردوسی نیست و آثار منثوری از دوران کهن و باستان همچون خداینامهها به دستش رسیده و آن را منظوم کرده است.
شاهنامه فردوسی ایرانیترین کتاب در جهان است
رسولی با اشاره به اینکه شاهنامه جام جهاننما است گفت: شاهنامه همانند دانشنامهای است که میتوان بخشهای بسیاری را در آن مشاهده کرد. هنگامی که در بخش پزشکی از رستمزاد سخن میگوید و از آسمان، ستارهشناسی، نجوم و اخترشناسی یاد میکند. تاریخ رصد در ایران پیشینهای کهن دارد و رصدخانهای به پیشنهاد خواجه نصیرالدین طوسی در مراغه ثبت شده است.
او افزود: در کمال شگفتی در شاهنامه رای مردم را در انتخاب حاکمیت میبینید. پاشاهان در ایران عهد کهن و عهد باستان انجمن و مجلس داشتهاند و انتخابات با مشارکت مردم برگزار میشده است. یکی از ویژگیهای شاهنامه موجزگویی است و موضوعاتی در شاهنامه تکرار میشود. همچنین ایران از چند هزار سال پیش یک پرچم واحد داشته است و همین مساله در تاریخ ایران به روشنی آشکار است.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: شاهنامه یکی از پایههای مستحکم برای هر حکومت است و بسیاری از ارزشها در شاهنامه گردآمده است. شاید بزرگترین مشکل این است که شاهنامه ناشناخته مانده است. اگر عموم مردم و خواص، دانشگاهیان و حاکمیت اهمیت شاهنامه را میدانستند میتوانستند بسیاری از مشکلات جامعه را با شاهنامه فردوسی که سرشار از اخلاق، انسانیت، خردورزی، اندیشه و… است بررسی کنند و به پاسخی درخور و شایسته دست یابند.
او با اشاره به اینکه شاهنامه فردوسی ایرانیترین کتاب در جهان است، گفت: باید قطب اصلی شاهنامهپژوهی در آذربایجان، سیستان و بلوچستان و… تاسیس و بیشتر به شاهنامه پرداخته شود. اگر هر دانشجویی در هر رشته از علوم انسانی بخواهد پایاننامه بنویسد بیگمان یکی از منابع اصلی آن شاهنامه فردوسی است. اگر به این مساله پرداخته نمیشود یک دلیل اصلی آن کمتوجهی به شاهنامه و ناشناخته ماندن در میان جامعه است.
جایگاه زنان در شاهنامه فردوسی چگونه است؟
رسولی در پاسخ به این پرسش که جایگاه زنان در شاهنامه فردوسی چگونه است؟ هنگامی که فردوسی صحبت از تهمینه، فرنگیس، رودابه و گردآفرید میکند بیشتر بازتاب نگاه مترقی و روشنفکرانه خودش است یا بازتاب جامعه مردسالار در آن دوره است؟ گفت: این بحثها بیشتردر دوران ما مطرح شده است. در دیدگاه فردوسی هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و هر کدام کاری که در تاریخ ایران کردهاند در شاهنامه منعکس شده است و جالب اینجاست از همه سطوح و طبقات زنان در شاهنامه وجود دارد.
در بخش علوم انسانی شاهنامه نخستین دیپلمات خردورز در جهان یک بانو به نام سیندخت است و باید این بخش از بیتهای شاهنامه را از دید روانشناسی، سیاسی، دیپلماسی و… بخوانید که سیندخت با چه درایت، دقت و ذکاوت با سام مذاکره میکند و موفق میشود از جنگی جلوگیری کند و به خواسته خود برسد و محراب که همسرش است میگوید اگر تو به دیدار سام بروی موفقتر هستی. روانشناسی که سیندخت دارد در شاهنامه فردوسی بسیار پراهمیت است.
فردوسی بدون اینکه کوچکترین تفاوتی بین زن و مرد بگذارد آن واقعیت را مطرح میکند و درستِ جامعه نیز همان است. همواره احترام به زن در شاهنامه فردوسی حفظ شده و برتری دادن به زن در این نامه باستان آمده است. خردمندی زنان شاهنامه در فردوسی به وضوح آمده است و همه قهرمانان شاهنامه مثل گردآفرید کاری را انجام میدهند که از یک زن آموزشدیده بیان میشود.
فیلمنامهای معجزهآسا از شاهنامه برای فیلمنامهنویسان بزرگ جهان
رسولی همچنین به ظرفیتهای سینمایی شاهنامه اشاره کرد و گفت: اگر فردوسی ده منشی صحنه داشت، فیلمنامهای بهتر از شاهنامه نمینوشت! تمام عناصر دراماتیک لازم برای ساخت فیلم، سریال یا نمایش در شاهنامه وجود دارد. هر داستان آن قابلیت تبدیلشدن به اثری مستقل را دارد؛ از فیلم کوتاه و بلند گرفته تا مجموعههای چندفصلی. ایمان دارم که اگر فیلمنامهنویسان بزرگ جهان به شاهنامه مراجعه کنند، درمییابند با فیلمنامهای معجزهآسا روبهرو هستند که میتواند منبع صدها اثر سینمایی باشد.
او در پایان سخنانش بیان کرد: در هر بحرانی، تنها شاهنامه است که میتواند ایرانیان را، صرفنظر از عقیده یا قومیت، زیر پرچم هویت ملی گرد آورد. برای نمونه، شاه اسماعیل صفوی یکی از بزرگترین نمونههای تاریخ است که با الهام از شاهنامه توانست از میان آشوب، ایران واحد را دوباره زنده کند. او در سیزدهسالگی شاهنامه میخواند و از همان زمان میدانست که هدفش چیست. اگر آشنایی شاه اسماعیل با شاهنامه نبود، نه صفویان شکل میگرفتند، نه ایرانِ واحد دوباره پدید میآمد، و نه مذهب شیعه رسمیت مییافت. شاه اسماعیل و بسیاری از پادشاهان و سرداران ایرانی، از شاهنامه نهتنها در میدان جنگ، بلکه در شکلدهی هویت ملی الهام میگرفتند. جالب است که بزرگترین فرماندهان او از کردستان و از اهل تسنن بودند، اما چون هدف را ایران میدانستند، با ایمان کامل پشت سر او جنگیدند. این یعنی شاهنامه توانسته بود از مرز مذهب عبور کند و ایرانی را به معنای واقعی کلمه معنا دهد.
منبع: ایبنا



