- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

اقبال لاهوری و استقبال از حافظ در زبور عجم

میراث مکتوب- محمد اقبال لاهوری یکی از برجسته‌ترین شاعران و متفکران جهان اسلام در شبه قاره هندوستان بود که آثار ارزشمندی به زبان فارسی و اردو از خود به یادگار گذاشته است. او در سال ۱۲۸۹ هجری قمری در شهر سیالکوت، که اکنون در پاکستان قرار دارد، متولد شد. تحصیلات عالی خود را در انگلستان و آلمان به پایان رساند و با بهره‌گیری از دانش غربی و فرهنگ اسلامی، دیدگاه‌های عمیق و منحصر به فردی را در آثارش منعکس کرد.

کتاب «زبور عجم» یکی از آثار مهم اقبال لاهوری (۱۸۷۷–۱۹۳۸)، شاعر، فیلسوف و متفکر مسلمان هندی-پاکستانی است. این اثر به زبان فارسی سروده شده و دومین دفتر شعری اقبال به فارسی به شمار می‌آید. این کتاب، بخشی از تلاش‌های اقبال برای بیداری فکری و روحی مسلمانان و هدایت آنان به سوی تعالی معنوی و اجتماعی است. در زبور عجم، موضوعات مهمی مانند عشق، خودشناسی، انسانیت و تعالی روح مورد بررسی قرار گرفته‌اند. او در این اثر با بهره‌گیری از زبان شاعرانه و زیبا، مفاهیم عمیق فلسفی را با بیانی دلنشین به خوانندگان منتقل می‌کند. او با استفاده از اشعار خود، مخاطبان را به تفکر درباره جایگاه انسان در جهان، مسئولیت‌های فردی و جمعی، و اهمیت خودشناسی دعوت می‌کند. زبور عجم نه تنها یک اثر ادبی است، بلکه یک پیام معنوی و اجتماعی برای همه انسان‌ها محسوب می‌شود.

اقبال لاهوری در این کتاب از شعرای بسیاری استقبال کرده، مانند این غزل او:

بر سر کفر و دین فشان رحمتِ عامِ خویش را / بندِ نقاب برگشا ماهِ تمامِ خویش را

زمزمه کهن سرای گردشِ بادهْ تیز کن / باز به بزمِ ما نگر، آتشِ جامِ خویش را

دام ز گیسوان بدوش، زحمتِ گلستان بری / صید چرا نمی‌کنی طایر بامِ خویش را؟

ریگِ عراق منتظر، کِشتِ حجاز تشنه کام / خون حسین بازده، کوفه و شامِ خویش را…

که استقبالی است از این غزل عبدالرحمن جامی:

بام برآی و جلوه ده ماه تمام خویش را / مطلع آفتاب کن گوشه بام خویش را

با همه می‌رسد غمت قسمت بنده هم بده / خاص به دیگران مکن رحمت عام خویش را…

اما یکی از درخشان‌ترین استقبالهای اقبال، از این غزل لسان الغیب، حافظ شیرازی است:

ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما / آبِروی خوبی از چاه زَنَخدان شما

عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده / باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟

کَس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت / بِه که نفروشند مستوری به مستان شما

بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر / زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما

با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای / بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما

عمرتان باد و مراد ای ساقیانِ بزمِ جم / گرچه جام ما نشد پُر مِی به دوران شما

دل خرابی می‌کند، دلدار را آگه کنید / زینهار ای دوستان، جان من و جان شما

کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند / خاطر مجموع ما، زلف پریشان شما؟

دور دار از خاک و خون دامن، چو بر ما بگذری / کَاندَر این ره کشته بسیارند، قربان شما

می‌کند حافظ دعایی، بشنو، آمینی بگو / روزی ما باد لعل شَکَّرافشان شما

ای صبا با ساکنانِ شهرِ یزد از ما بگو / کِای سر حق‌ناشناسان گوی چوگان شما،

گرچه دوریم از بساط قُرب، همّت دور نیست / بنده شاه شماییم و ثناخوان شما

ای شَهنشاه بلند اختر، خدا را همّتی / تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما

اشارات غزل حافظ مشخص است و سیاق اجتماعی و ایهامهایش نیز. اقبال ولی، به مضامین مورد نظر خود و زمانه خود جامه همین وزن و قافیه و ردیف را می‌پوشاند و مقابل غزل حافظ می‌نشاند:

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما / ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه‌ها زد در ضمیر زندگی اندیشه‌ام، / تا به دست آورده‌ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم، نگاهم برتر از پروین گذشت / ریختم طرح حرم در کافرستان شما

تا سنانش تیز تر گردد فرو پیچیدمش، / شعله‌ای آشفته بود اندر بیابان شما

فکر رنگینم کند نذر تهیدستان شرق / پاره لعلی که دارم از بدخشان شما

می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند، / دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل / آتشی در سینه دارم از نیاکان شما…

همانطور که از متن این غزل نیز برمی‌آید، مضامین اصلی زبور عجم خودی و شکوفایی نیروی درونی انسان، عشق الهی و به عنوان نیروی حرکت آفرین، انتقاد از تقلید و جمود فکری مسلمانان، دعوت به عمل، اراده و خلاقیت، آزادی روح و استقلال فکری و فرهنگی مسلمانان و تجدید حیات اسلام و بیداری جوانان و ملتهای شرق است.

اقبال لاهوری با اشعار خود توانست مفاهیم بلند عرفانی، فلسفی و اجتماعی را به زیبایی بیان کند. او از پیشگامان اصلاحات در میان مسلمانان هندوستان بود و نقش مهمی در بیداری فکری جامعه اسلامی ایفا کرد. آثار او همچون «پیام مشرق»، «زبور عجم»، «اسرار و رموز»، «ارمغان حجاز» و «جاویدنامه» بیانگر عمق اندیشه‌های او و پیوند میان فرهنگ اسلامی و تمدن شرقی است.

اقبال در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی از دنیا رفت، اما میراث فکری و ادبی او همچنان الهام‌بخش بسیاری از علاقه‌مندان به ادبیات و فلسفه در سراسر جهان است.

منبع: مهر

[1]
[2]