- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

جمع مشتاقان شاهنامه در بنیاد ایران‌شناسی آذربایجان‌شرقی

پیوند شاهنامه و آذربایجان باهم، چنان ناگسستنی و ریشه در خاک است که این اثر سترگ ملّی به مثابه‌ی شناسنامه‌ی تمام‌ایرانی مردمِ آذربایجان/ آذرآبادگان شناخته می‌شود. از همین رو، شاهنامه امروز در آذربایجان همچون درختی کهنسال و استوار در برابر تندباد اهریمنیِ ایرانستیزان ایستاده است.

نمونه های فراوانی از پیوند استوار آذربایجان و شاهنامه و همچنین اهمیت فراوان این خطّه برای فردوسی در شاهنامه به چشم می‌خورد. از جمله می‌توان به اهمیّت فراوان آذربایجان برای کیخسرو و‌ شکست خوردن افراسیاب از او اشاره کرد: «در داستان جنگ بزرگ پس از نبردهای متعدد، طولانی و فرساینده سرانجام افراسیاب شکست می‌خورد و می‌گریزد و کیخسرو به ایران باز می‌گردد، اما نزد نیایش کاووس اظهار نگرانی می‌کند که اگر افراسیاب دوباره به دژ خود باز گردد و تجدید نیرو کند بار دیگر رنج و سختی نبرد آغاز خواهد شد.

کاووس با شنیدن این سخنان از کیخسرو می‌خواهد که به آذربایجان/ آذرآبادگان بروند و در آتشکده آذرگشسپ به درگاه یزدان بنالند تا شاید خداوند جایی را که افراسیاب گریخته و پنهان شده بر آنها آشکار بکند و بتوانند او را بگیرند:

نیا چون شنید از نبیره سَخُن

یکی پند پیرانه افگند بُن

بدو گفت ما همچنین بر دو اسپ

بتازیم تا خان آذرگشسب

در این بخش از داستان جنگ بزرگ علاوه بر موقعیتِ دینی و مقدس آذربایجان_ که به دلیل بودنِ آتشکده آذرگشسپ مهم‌ترین و مشهورترین وجهِ اهمیت این ناحیه از ایران است_ نقش شاه‌نشین بودن آن را نیز می‌بینیم؛ زیرا دو پادشاه پیشین و کنونی ایران زمین کاووس و کیخسرو، یک ماه در آذربایجان/ آذرآبادگان و به دور از کاخ و ایوان پایتخت می‌مانند و این نشان می‌دهد که حتماً در آذربایجان نیز همچون پایتختِ سیاسی، کاخ ها و اقامتگاه‌هایی برای پادشاه/ پادشاهان ایران ساخته شده بود.

در پایان داستان کشته شدن افراسیاب نیز کیخسرو در ایوان ویژه آتشکده آذرگشسپ بار می‌دهد و سپس بزم می‌آراید. اقامت یک ماهه شهریار ایران در آذربایجان و آراستن بزم و بار در آنجا این ناحیه را – دست کم در جهان شاهنامه- در حد پایتختِ دینی و دوم ایرانِ پیش از اسلام می‌نمایاند.»

(آیدنلو، سجاد. آذربایجان و شاهنامه. ص۴۹،۵٠)

شاهنامه، بیش از هزار سال است که به عنوان میراث ملی ما ایرانیان بین ملت ایران نهادینه شده و نسل های گوناگون ایران زمین نگاهبانان این میراث ملی بوده‌اند؛ و در این میان آذربایجانی‌ها اثبات نموده‌اند که از سرسخت ترین نگاهبانان این یادگارِ ماندگارِ حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌باشند.

در همین راستا، سلسله نشست‌های/ کلاس‌های شاهنامه خوانی در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی با همکاری انجمن ایرانی تاریخ، شعبه‌ی آذربایجان شرقی و کوشش‌های ستودنی رئیس این انجمن، فاطمه اروجی برگزار می‌شود. این نشست‌ها با تدریس بهمن دمشقی خیابانی و استقبال پرشورِ خیلِ مشتاقان شاهنامه در تبریز برگزار می‌شود؛ که این کوشش و جوششِ ایران دوستانه‌ی مردم تبریز را باید بیانگر این اصل درست و مهم تاریخی و ملی این خطّه دانست که پیوند شاهنامه و آذربایجان باهم، ناگسستنی است.

محمد طاهری خسروشاهی [1]

آذربایجان در روزگار کنونی نیز خویشکاری خود در قبال شاهنامه و فردوسی را فراموش نکرده و علی‌رغم همه‌ی مشکلات و سختی‌های راه، سینه ستبر کرده و درفش پاسداری از این میراث ملی را بالا نگه داشته است؛ بدون شک، این پاسداریِ ارزشمندِ «فرزندانِ آذریِ فردوسی» از شاهنامه و زبانِ پارسی، در تاریخ ملّی ایران‌زمین ثبت خواهد شد. سلسله نشست‌های/ کلاس‌های شاهنامه خوانی در بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی، دوشنبه ۲۷ امرداد ۱۴۰۴ نیز، طبق روال همیشگی خود برگزار شد.

این نشست‌ با حضور ریاست بنیاد ایرانشناسی آذربایجان شرقی، محمد طاهری خسروشاهی برگزار شد. هم او که همواره از پشتیبانانِ کنشگران ملّی در تبریز است، با مِهر و فروتنیِ خود، درب این بنیاد را برای شاهنامه نیز گشوده‌ است.

[2]

گزارش نشست شاهنامه‌پژوهی در بنياد ايران‌شناسی آذربايجان‌‌شرقی در آذرماه 1403 [3]

نیما عظیمی

منبع: همنوا

[4]
[5]