- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

ساختن مقبرۀ فردوسی با فروش تمبر پستی كلید خورد

میراث مکتوب-

توان شناخت به یك روز در شمایل مرد
كه تا كجاش رسیده است پایگاه علوم

ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو
كه خبث نفس نگردد به سال‌ها معلوم (سعدی)

نمی‌دانم، چقدر از امثال و حكم یا ضرب‌المثل‌های ما ایرانیان برگرفته از سروده‌های‌ حماسی «شاهنامه» فردوسی و همچنین شعرهای حكمت‌آمیز «سعدی» گره خورده است، ولی محمدعلی فروغی، معروف به ذكاءالملك، برای نخستین‌بار كتاب «كلیات سعدی» را در سال ۱۳۱۹ش. تصحیح و با مقدمه‌ای چاپ كرد تا همیشه این میراث فرهنگی ماندگار، مورد استفاده نسل‌های آینده ایران قرار گیرد. حدود یك سال پیش، دركنار مطالعه این اثر ماندگار فرهنگی بود كه كتاب «پنجاه سال تاریخ ایران در دوره ناصری»، به قلم دكتر خانبابا بیانی را ورق می‌زدم. به بخشی از گفت‌وگوی ناصرالدین شاه قاجار در نخستین دیدار با مادام دیولافوآ، باستان‌شناس فرانسوی و همسرش مارسل، در سال۱۳۰۳ ق. برخوردم كه وقتی پادشاه قاجار از مارسل [دیولافوآ] پرسیده بود كه شغل شما در فرانسه چیست و برای چه به ایران آمده‌اید؟ مارسل پاسخ داده بود در جنگ ۱۸۷۰م. فرانسه و پروس در قشون خدمت كرده و مامور مطالعه خرابه‌های تاریخی كیخسرو و داراب و شاهپور [مقصود هخامنشیان و ساسانیان است]، درنهایت، شاه قاجار خطاب به آنان گفته بود: «كتاب فردوسی را بخوانید شما در شاهنامه اطلاعات گرانبهایی خواهید یافت. اما بگویید ببینم مطالعه این ابنیه خرابه برای دولت فرانسه چه فایده‌ای دارد؟…» تا اینكه چند ماه بعد، وقتی به دنبال اسنادی از محمدعلی فروغی در دوره‌ای كه رییس شورا در «جامعه ‌ملل» بود، می‌گشتم، به سندی در مجلس برخوردم كه درخصوص ساختن مقبره فردوسی، ولی به امضای فروغی به عنوان «وزیر مالیه» بود. این برگ سند، از این ‌جهت از بار «معنایی» و «مفهومی» برخوردار است كه فریدون زندفرد، دیپلمات و مورخ برجسته در«پیشگفتار» كتاب «محمدعلی فروغی در صحنه دیپلماسی بین‌الملل» نوشته كه فروغی در سال ۱۲۳۷ش. (۱۲۷۵ق.) یعنی در دوره حكومت ناصرالدین شاه قاجار، در معاونت پدر ادیب و دانشمند (میرزا محمدحسین ذكاءالملك، رییس دارالترجمه و صاحب امتیاز روزنامه تربیت)، سردبیری روزنامه هفتگی «تربیت» و مدتی هم ریاست دارالترجمه دولتی را عهده‌دار بوده و بعدها «نظامنامه داخلی مجلس» با تفكر وی نوشته شد. وی حامی تاسیس فرهنگستان ایران و پایه‌گذار فرهنگستان زبان فارسی بوده و زبان مشترك را كه از آن به‌نام «آیینه فرهنگ قوم» یاد می‌كرده، پس از تاریخ مشترك، به عنوان مهم‌ترین عامل تشكیل‌دهنده وحدت ملی می‌دانسته است… .

بنابراین، اكنون می‌توان گفت طبق اسناد حكومتی ایران، فعالیت‌های خردمندانه فروغی به عنوان بنیانگذار «فرهنگ سیاسی ایرانی» در دوره معاصر، در دوره‌ای بسیار پرخطر انجام شده بود كه صحنه روابط بین‌الملل نوپای امروزی داشت برمبنای «تهاجم چندجانبه‌گرایی» كشورهای نوظهور اروپایی غربی برای تغییر جغرافیای فرهنگی-تاریخی ایران باستان و سپس ارایه نظریه آكادمیك «جغرافیای سیاسی» تا جهانی شدن به روش غربی را با جهانی‌سازی كشورهای باستانی ایران و روم جایگزین كنند، پیش‌ می‌رفت. بر این ‌پایه، این سوال مطرح می‌شود كه چه‌‌ زمانی محدودیت‌ها و ممانعت‌های برخی مدیران دستگاه‌های اجرایی كشور برداشته می‌شود تا پس از پنج دهه توقف، با نگارش كتاب‌های دانشگاهی با «روش تحقیق ایرانی» و همچنین نگارش گزارش‌های اسنادی، پژوهشی و روزنامه‌نگاری برای اشاعه آگاهی افكار عمومی مردم ایران؛ همزمان به نیازهای دوجانبه و بحق مخاطبان تخصصی و عمومی پاسخ داده شود؟!

محمدعلی فروغی، در بخشی از كتاب «آیین سخنوری» نوشته است: «رعایت آداب سخنوری چنان‌كه اجمالا بیان كردیم البته واجب است. شورانگیزی هم بسیار مفید بلكه گاهی اوقات لازم است اما اصل و مایه سخنوری و پایه‌ای كه بر آن استوار است و به قول حكمای ما عمود سخنوری حجت‌ها و دلیل‌هایی است كه سخنور برای مدعای خود می‌آورد و اگر این پایه و عمود نباشد آن اعوان چه ‌چیز را یاری خواهد كرد؟ راست است كه بسیاری از اوقات شورانگیزی به حصول مقصود مددی گران‌بها می‌كند اما اگر سخنور بر مدعای خود دلایل نداشته باشد و نتواند آن را عقلا ثابت كند، حیله‌ها و استدراج‌های [به تدریج بالا بردن، ظاهر شدن كرامات از غیرمومن؛ فرهنگ فارسی معین] خطایی یا به كلی بیهوده است یا اثرش ضعیف و كم‌دوام است و برعكس اگر گوینده برای مدعای خود دلایل داشته باشد هرچند حیله و استدراج به كار نبرد حرفش پیش است و اگر از عهده ترغیب برنیاید لااقل اقناع می‌تواند بكند. این است كه ارسطو و پیروان او درباب استدلال و احتجاج [دلیل و برهان آوردن؛ فرهنگ فارسی معین] و وسایل اقناع، شرح و بسط بسیار داده‌اند و البته حق داشته‌اند زیرا گذشته از اینكه حجت و دلیل عمود سخنوری است و در آن دوره‌ها چنان‌كه در آغاز این كتاب اشاره كردیم، سوفسطاییان و عوام‌فریبان سخنوری را تقریبا منحصر به حیله و استدراج كرده بودند و مبارزه با این شیوه ناپسند از سقراط و افلاطون شروع شده بود و ارسطو نیز همان راه را می‌پیمود و كوشش‌های استادان خود را به انجام می‌رسانید تا سخنوری را از سخن‌سازی و زبان‌بازی جدا كند و دانسته شود كه سخنوران كه قسمت مهمی از كارهای كشور چه قضایی و چه سیاسی به سخن‌پردازی ایشان حل و عقد می‌شود و در اداره زندگانی ملت دخل و تصرف كلی دارند باید مردمان دانشمند بوده افكارشان اساس داشته باشد و سخنانشان معقول باشد تا ملت را گمراه نكنند و دولت سر و سامان بیابد و فردوسی طوسی فرماید:

سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده رامش برد

زبان در سخن گفتن آژیر كن
خرد را كمان و سخن تیر كن»

خیلی پیش‌تر از آن، در جریده (روزنامه) هفتگی «تربیت» با صاحب امتیازی میرزا محمدحسین ذكاء‌الملك فروغی و سردبیری محمدعلی فروغی كه در زمان مظفرالدین شاه قاجار منتشر می‌شد، در روز پنجشنبه ۱۶شهر جمادی‌الاولی سنه ۱۳۱۵ هجری (۱۴ اكتبر ماه سنه ۱۸۹۷ میلادی) و با اجازه وزارت جلیله انطباعات، در نمره ۴۴، صفحه ۱۷۵، در بخشی از ستون (ادبیات) نوشته شده است: «مدار كار ترقی و هرچه بهبودی است بر تفهیم و تفهم و بهیجان [به هیجان] آوردن غیرت و وادار نمودن مردم به‌كار مسابقت است و كلید این كار زبان باشد وكمال زبان بتكمیل ادبیات و اركان كلام هر چه صحیح‌تر اثر آن بیشتر و ما را دراین باب صد كتاب حرف است ولی در ابتدای كار گفت‌وگوهای اهم و فوری راه بمطالب دیگر نمی‌دهد همین‌قدر نمونه و یادآوری را عرض می‌كند اگر ما فردوسی و سعدی و از این قبیل گویندگان نداشتیم این زبان ناقص را هم كه در اداری تمام مقاصد علمیه قاصر است و [سرودیست] حكمت و معقول بلكه نقل و منقول را بلامضایقه می‌شكند از دست داده بودیم و بزبان بیزبانی گفت‌وگو می‌نمودیم پس نظم و نثر اساتید قدر و قیمت دارد… »

همچنین، در روز پنجشنبه ۵ شهر شوال المكرم سنه ۱۳۱۹ هجری (۱۶ ژانویه ماه فرنگی سنه ۱۹۰۳ میلادی) در سال پنجم، نمره ۲۴۸ روزنامه هفتگی «تربیت» نوشته شده است: «اگر ما از حال فضلای مشرق و اعمال آنها چنان‌كه باید باخبر بودیم و مطلع كه در صنوف معارف و حكم از الهیات و ریاضیات و طبیعی و كیمیا چه كرده‌اند و چگونه ریشه علوم را محكم و اصول آن را ثابت نموده و فروع را با سُلّمِ اندیشه و فكر بمساء معالی رسانده از اوج شرافت بحضیض خست نمی‌افتادیم اگر ما مسعودی و طبری و فارابی و ابن‌سینا و ابوعلی مسكویه و بهمنیار و ابوریحان و ابومشعر و خواجه‌نصرالدین طوسی و عمرخیام نیشابوری و غزالی و زمخشری و رودكی و فردوسی و سعدی و شمس‌الدین حافظ و امثال آنها را می‌شناختیم دانش را از خصایص مغرب فرض نمی‌كردیم و راه اسلاف مشرق زمینی می‌سپردیم تكمیل كار آنان را از فرایض می‌شمردیم و امروز محتاج باستعاره و دریوزه نمی‌شدیم…»

سپس، در ادامه این مسیر تاریخی، درحالی كه احتمالا از نخستین فعالیت‌های حرفه‌ای‌ محمدعلی فروغی، طبق سند دستنویسی كه در اداره اسناد وزارت امور خارجه دارالخلافه قاجار درسال ۱۴۰۱ پیدا كرد‌ه‌ام كه كتابچه‌ای ۲۱ صفحه‌ای است با عنوان «متفرقه» و توضیح «ترجمه از روزنامه‌های فرانسه راجع به اوضاع: كره، عثمانی، آلمان، چین و ژاپن، مراكش و…» كه نام وی در آخرین برگ آن ثبت شده، در سال‌های آغازین دوره‌ پهلوی اول، به برگی از اسناد مجلس برخوردم كه درباره یكی از نادرترین كارهای فرهنگی فروغی است. روی این برگ سند مجلس، تاریخ ۲۰/۷/۱۳۰۴، دوره پنجم تقنینه، حكومت پهلوی اول ثبت شده است. این برگ سند باعنوان «لایحه دولت راجع بساختن مقبره فردوسی كه درجلسه ۳۰ مهرماه ۱۳۰۴ تقدیم شده است» با نام محمدعلی فروغی وزیر مالیه وزارت مالیه به تاریخ طبع ۶ آبان ‌ماه ۱۳۰۴ در مطبعه «مجلس» چاپ شده است. در متن كامل این سند تاریخی نوشته شده است: «مجلس محترم شورای ملی – معرفی حكیم امجد فردوسی طوسی و مقام منیع او در عالم فارسی بلكه كلیه ادبیات دنیا برای آقایان نمایندگان محترم لازم نیست و همه میدانند كه آن شخص بزرگ نسبت بزبان فارسی و قومیت و ملیت ایرانی خدمتی بی‌نظیر كرده و كتاب شاهنامه او كه تاریخ قدیم ایران را بنظم آورده از شاهكارهای بزرگ دنیا و افتخار ملی ما است. بنابراین تجلیل چنین شخصی بر ملت ایران فرض است و كمترین اقدامی كه در ادای این وظیفه درخور باشد این است كه نگذاریم مدفن او درحال اسفناك امروز باشد كه حتی محل او را باید از روی قرائن خارجی و دلایل تاریخی معلوم نمود مجلس شورای ملی در دوره چهارم متوجه این امر شده و تذكری در این خصوص داده بود. اینك دولت تصمیم نموده است برطبق ماده چهاردهم از قانون پستی پنجم اسد ۱۲۹۴ تمبری بنام فردوسی اشاعه داده و عایدات فوق‌العاده آن را بمصرف بنای مقبره فردوسی كه در بلده طوس باید ساخته شود برساند باین‌ترتیب هم تحمیلی بر بودجه دولت نمی‌شود و هم برای دولت میسر خواهد شد كمكی باین امر خیر كه عموم مردم در آن شركت خواهند نمود بكند و چون درهرحال عایدات حاصله از تمبر پست متعلق بدولت است برای اینكه دولت بتواند آن را بمصرف مزبور برساند اجازه مجلس شورای ملی لازم است علیعهذا ماده واحده ذیلرا [ذیل را] پیشنهاد و تصویب آن را بفوریت تمنا مینماید: ماده واحده – مجلس شورای ملی بوزارتمالیه [به وزارت مالیه] اجازه می‌دهد از عوائد خالص فروش تمبریكه [تمبری كه] بنام فردوسی اشاعه خواهد شد آنچه زائدا بر عوائد استعمال معمولی پستخانه است برای مخارج ساختن مقبره فردوسی تخصیص دهد – وزیر مالیه فروغی محمدعلی وزارت مالیه -تاریخ طبع ۶ آبان ‌ماه ۱۳۰۴… »

و در پایان این گزارش، ذكر این سخن از محمدعلی فروغی در «پیشگفتار» كتاب «كلیات سعدی» كه در سال ۱۳۱۹ش. مباردت به چاپ نسخه تصحیح شده آن كرده، خالی از لطف نیست كه: «گلستان و بوستان سعدی یك دوره كامل از حكمت عملی است. علم سیاست و اخلاق و تدبیر منزل را جوهر كشیده و در این دو كتاب به دلكش‌ترین عبارات درآورده است… هیچ‌كس به اندازه سعدی پادشاهان و صاحبان اقتدار را به حسن‌سیاست و دادگری و رعیت‌پروری دعوت نكرده و ضرورت این امر را مانند او روشن و مبرهن نساخته است. از سایر نكات كشورداری نیز غفلت‌نورزیده و مردم دیگر را هم از هر صنف و طبقه، از امیر و وزیر و لشكری و كشوری و زبردست و زیردست و توانا و ناتوان و درویش و توانگر و زاهد و دین‌پرور و عارف و كاسب و تاجر و عاشق و رند و مست و آخرت‌دوست و دنیاپرست، همه را به وظایف خودشان آگاه نموده و هیچ‌دقیقه‌ای از مصالح و مفاسد را فرو نگذاشته است.»

منبع: كتابخانه‌های شماره یك و ایرانشناسی، مركز اسناد و آرشیو مطبوعات مجلس

[1]

مریم مهدوی اصل

منبع: روزنامه اعتماد

[2]
[3]