- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

نمونه‌ای از سنت اجازه‌نویسی کتابهای عقلی در تبریز

میراث مکتوب – در میان نسخه‌های خطی ترکیه و در میان آثار کلامی و فلسفی مجموعه‌ها و کتابخانه‌های آن‌گاه با نسخه‌هایی روبرو می‌شویم که ریشهٔ آنها به تبریز و شهرهای مختلف آذربایجان می‌رسد و در میان آنها مواردی تاکنون دیده‌ام که از نقطه‌نظر بررسی تاریخ تداول آثار کلامی و سنتهای آموزشی کتابهای کلامی و فلسفی در این خطه بسیار ارزشمند است. می دانیم که تبریز و شهرهای مختلف آذربایجان از زمان شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردی و فخر رازی تا یکی دو قرن بعد یکی از مراکز مهم تعلیم و تعلم علوم عقلی در اسلام بوده و آثار فخر رازی و شماری از شاگردان او و بعدتر آثار خواجه طوسی (و البته تعدادی از آثار دیگر همانند آثار فلسفی و حکمی غزالی) در این شهرها مجالی فراهم می‌کرده است برای تعلیم و تعلم آثار کلامی و فلسفی و اصولی و جدلی. این مکتب بعدتر در ارتباطی مستقیم با رونق گرفتن شهرهای مختلف دیار بکر و آسیای صغیر و «روم» و از آن میان رونق علوم عقلی در قونیه در سده‌های ششم به بعد و اهتمام به سنت مدرسی در این شهرها از سوی سلاجقه و دیگر امرای محلی بوده و طبعاً از همه اینها باید در ارتباط با هم و در رشته‌ای به هم پیوسته سخن راند. بسیاری از دانشمندان متخصص در علوم عقلی را در میان سده‌های ششم تا هشتم می‌شناسیم که به شهرهای تبریز و ارومیه و مراغه و قونیه و امثال آن منسوبند و در همین شهرها هم فعال بوده‌اند. رونق گرفتن این خطه تا اندازه‌ای هم به سبب افول خراسان به دلیل حملات غزها و بعدتر مغولان و نیز نزاعهای میان حنفیان و شافعیان در صفحات مختلف آن و به ویژه در نیشابور بوده و به هر حال می دانیم که همه اینها و اسبابی دیگر و از جمله حمایت سلاجقه روم و حاکمان دیگر محلی از اهل علم و به ویژه علوم عقلی و نیز بعدتر رونق گرفتن مراغه و مواردی دیگر موجبات هجرت شماری از دانشمندان را از خراسان بزرگ به سوی غرب فراهم کرد (و حتی از دیگر سو به سوی شامات و مصر و در تحت حمایت آل زنگی و ایوبیان) و خطه آذربایجان و روم را به مرکزی برای دانش های عقلی تبدیل کرد ( به نوشته‌های استاد دکتر نصر الله پورجوادی در رابطه با سفینه تبریز و مکتب آذربایجان در این خصوص باید مراجعه کرد). در میان این دست نسخه ها که پیشتر اشاره کردم تعدادی هست که نه تنها در این شهرها کتابت شده و مورد سماع و بلاغ قرار گرفته بلکه مشتمل بر اجازاتی است از همین شهرها که نشان دهنده تداوم سنت آموزشی و مدرسی در این مراکز علمی در زمینه های علوم عقلی است. در یادداشتهایی که تاکنون درباره نسخه های ترکیه منتشر کرده ام مواردی از این دست را مورد اشاره قرار داده و یا از نسخه های آثار حکمی و کلامی و عقلی که در این شهرها در آن دوره زمانی کتابت شده یاد کرده ام. هم به دلیل ارتباط میان تبریز و قونیه از نقطه نظر سپهر فرهنگی و مدرسی و هم به دلیل مناسبات دوره های بعد و به ویژه در دوران عثمانی و نیز جنگ چالدران شماری از نسخه ها و آثار ارزشمند مکتب تبریز راهی عثمانی شد و همینک این نسخه ها در کتابخانه های قونیه و استانبول جای گرفته اند. بی تردید تدوین تاریخ علوم عقلی در ایران بدون مطالعه دقیق این نسخه ها امکان پذیر نیست و آنچه در این یادداشت می آید تنها نمونه ای است دیگر از میان دهها نمونه موجود که وقتی باید مستقلاً بدانها پرداخت.

نسخه محل گفتگو نسخه ای است از کتاب لباب الأربعین فی أصول الدین سراج‌الدین أرموی که تاکنون به چاپ نرسیده و شرح گونه ای است بر اربعین فخر رازی. از این کتاب نسخه ای هم در چستربیتی هست اما نسخه ما در کتابخانه اسعد افندی است به شماره ۱۲۷۶ که بر روی آن نوشته شده: کتاب اللباب فی أصول الدین للقاضی ناصر الدین الأرموی. در اینجا لقب سراج الدین را ناصر الدین نوشته است. سراج الدین أبو الثناء محمود بن أبی بکر بن أحمد ارموی شخصیتی است شناخته شده در منطق و کلام و اصول فقه و فلسفه و صاحب کتاب مشهور مطالع الأنوار در منطق و شارح کتاب اشارات بوعلی که از این یکی که بر خلاف مطالع تاکنون چاپ نشده چندین نسخه هست و از آن جمله در کتابخانه احمد ثالث و طبعاً اینجا نیازی به ذکر احوال او نیست. لطائف الحکمه فارسی او در حکمت و کلام هم به زبان فارسی است که به چاپ رسیده است. او خود وابسته به همین مکتب و سنت علمی میان تبریز و قونیه بوده و در ۶۸۲ ق درگذشته است. بر روی نسخه ما دست خط فیروزآبادی، صاحب قاموس دیده می شود. رقم کاتب در ۸۲ الف چنین است: «فرغ من کتابه لباب الأربعین فی أصول الدین الفقیر إلی ربّه الغنی أبو الحسن علی بن محمد بن الحسن (کذا) الحموینی الجوینی أصلح الله أحواله وأنجح آماله وأحسن منقلبه ومآبه بالنبی وعترته وصحبه وآله لیله الإثنین لخمس وعشرین لیال مضین من شهر الله الحرام ذی الحجّه من سنه (؟) ثلث وثلثین وسبعمائه بدار الملک تبریز فی الزاویه المنسوبه إلی المولی السعید العلّامه قطب الدین الشیرازی (در حاشیه آن: من نسخه مصححه علیها خطّه) قدّس نفسه وروح رمسه والحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمد وآله أجمعین وحسبنا الله».

بنابراین کاتب این نسخه را در تبریز در ۷۳۳ ق کتابت کرده در زاویه قطب الدین شیرازی و بر اساس نسخه مصححی که خط قطب الدین شیرازی هم بر روی آن بوده است. این باز نشان از اهتمامی است که شاگردان خواجه طوسی به آثار سراج الدین ارموی عموماً نشان می دادند؛ علاوه بر اهتمامی که در این سنت به مطالع او در منطق ابراز می داشتند.

در حاشیه همین برگ باز به خط کاتب چنین آمده است: «وقد فرغت من قرآءته (در حاشیه بالای سطر: سوی الوجوه المغالطیه) علی حضره مولانا العلّامه أفضل المتأخرین علّامه العلماء الراسخین أستاذ المتکلّمین المؤید بتأیید ربّ العالمین عضد الدین (؟) عماد الإسلام والمسلمین عبد الرحمن الإیجی متّع الله الطلبه بإدامه حیوته یوم الخمیس التاسع عشر من شهر الله الحرام المحرّم المحترم لسنه أربع وثلثین وسبعمائه وهذا خطّ أقلّ مستفیدیه الفقیر إلی الله الغنی علی بن محمد الحمویی الجوینی وقاه الله ممّا یفسد دینه واعتقاده وأحسن مرجعه ومعاده ورزقه متابعه الأئمه الراشدین والسلف الصالحین بمحمد وآله أجمعین».

کاتب از افراد شناخته شده خاندان حموینی جوینی است که به خوبی شناخته اند و این شخص را به عنوان کاتب نسخه ای از کشاف زمخشری در تبریز هم پیشتر در این سایت معرفی کردیم؛ نسخه ای که در آن خود را چنین معرفی کرده بود (نسخه کشاف در راغب پاشا، ش ۲۰۹؛ برگ ۵۸۸ب): “فرغ من کتابته ید صاحبه الفقیر إلی الله الغنی أبو الحسن علی بن محمد بن أبی الحسن بن علی بن المؤید بن أبی بکر بن أبی الحسن ؟؟ شیخ الإسلام أبی عبد الله محمد بن حمویه الجوینی لیله السبت (قریب من الصبح) ستّ لیال مضین من شوّال سنه ستّ وعشرین وسبعمائه بهابع عشق (؟؟) بمدینه (مدینه) تبریز صانها الله تعالی وسائر بلاد المسلمین عن نوائب الزمان وحوادث الملوان (؟) وکان المؤذن یقرأ زمان فراغه عن الکتابه: یا من أظهر الجمیل وستر علی القبیح (بین السطور: إلی آخر الأذان .(؟)) یرجو من الله الستار الکریم متوسّلاً بشفاعه نبیه…»

در ذیل آن در نسخه کشاف باز چنین می بینیم: فرغ من سماعه صاحبه (وکاتبه صح) الفقیر إلی ربّه الغنی أبو الحسن علی الحموینی الجوینی زاده (؟) للإطلاع علی حقائقه والفحص عن دقائقه یوم الأحد لتسع لیال خلون من شهر ربیع الأخر سنه تسع وعشرین وسبعمائه علی مجلس مولانا العلامه أفضل المتأخرین قدوه المحققین فخر المله والدین تاج الإسلام والمسلمین أحمد بن الحسن بن علی الجاربردی متّع الله الطلبه بإدامه حیوته وصان عن حوادث الزمان شریف ذاته ویرحم الله عبداً قال آمینا.

پس از آن اجازه جاربردی، که دانشمندی است به خوبی شناخته و صاحب آثار متعدد به حمویی جوینی بوده دیده می شود؛ در برگ ۵۸۹ الف:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین والصلوه والسلام علی نبینا سید الأنبیاء والمرسلین محمد النبی الأمی العربی وعلی آله وأصحابه وعترته أجمعین وعلی من تبعهم بإحسان إلی یوم الدین أمّا بعد فیقول العبد الضعیف المفتقر إلی رحمه ربّه القوی الغنی أحمد بن الحسن الجاربردی أحسن الله عاقبته وجعل عقباه خیراً من أولاه سمع منّی المولی المعظّم الإمام المفخّم العالم الربّانی والإمام الزاهد المحقّ المحقق جامع أنواع الفضائل صدر المله والدین أبو الحسن علی بن الشیخ الزاهد والمقتدی العابد فلک المشایخ والزهاد قطب الأوتاد (کذا: بدون واو) سعد المله والدین محمد بن الإمام المرحوم الشیخ المؤید زاد الله تأییده وإفضاله ورحم أعقابه وأسلافه سماع تحقیق وإتقان وتدقیق وإیقان کتاب الکشّاف فی تفسیر القرآن لجار الله العلّامه رفعه الله تعالی مکاناً علیاً وبحث عن فوائده واطلع علی فرائده فأجزته أن یرویه عنّی بحثاً ودرساً وإرشاداً وتعلیماً وأن یروی عنّی سائر مستجازاتی ومناولاتی فی الحدیث والتفسیر والفقه وسائر العلوم المنقوله والمعقوله مما للروایه فیه مدخل ومجال وأجزته فی الدرس والفتوی فإنّه أهل العلم والتقوی فکلّ ما صحّ عنده وثبت لدیه أنّه من مسموعاتی أو مقروءاتی أو مصنّفاتی فله روایه ذلک عنّی بعد رعایه ما یجب رعایته والمرجوّ منه أدام الله تعالی فضله وزاد توفیقه أن یذکرنی فی صالح دعائه ومظانّ إجابته ولا ینسانی عنه.

کتب هذه الأحرف أضعف عباد الله تعالی وأحوجهم إلیه أحمد بن الحسن الجاربردی حامداً لله تعالی ومصلّیاً علی خیر خلقه محمد وآله وأصحابه أجمعین والمتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین وسلّم تسلیماً کثیراً برحمتک یا أرحم الراحمین.

باری به هر حال کاتب نسخه لباب خود دانشمندی بوده شناخته و نسخه لباب را پس از کتابت نزد دانشمند برجسته عضدالدین ایجی (د. ۷۵۶ ق) خوانده بوده است؛ آن هم در تبریز. پس از آن عضدالدین ایجی اجازه‌ای داده است به حموینی جوینی بابت گواهی قرائت کتاب لباب الأربعین نزد وی که آن را در برگ ۸۲ ب نسخه لباب الأربعین محل گفتگو می بینیم به این صورت: ” الحمد لله آلائه المتواتره ونعمائه الباطنه والظاهره والصلاه والسلم علی محمد المبعوث بالآیات الظاهره والمعجزات المتظاهره وعلی آله وأصحابه وعترته الطاهره صاحب الکتاب (در حاشیه: وهو المولی العلاّمه فرع دوحه الإمامه أسد الناظرین وأشدّ المناظرین صدر المله والدین علی بن محمد بن أبی الحسن الحمویی أفاض الله علیه محال أنعامه) قرأ علی کتاب لباب الأربعین من مفتتحه إلی مختتمه قراءه کشف بها عن وجه مقاصده القناع ومیز فیه القشر من اللباب والبرهان من الإقناع وجرّ به ذیل التبریز (؟) ساجمه (؟) وبان له من نهج التقدیس لاحبه (؟) فأجزت له أن یرویه عنّی مما سمعه من الفوائد الزوائد (کذا) منّی بعد رعایه ما یجب رعایته والمأمول من سجایاه أن لا یخلینی (؟) عن دعاء یسمع فی مظانّه وبالله العون والقوه کتبه عبد الرحمان بن أحمد الإیجی أحمد الله عواقبه فی محرم سنه أربع وثلثین وسبعمائه بمدینه تبریز”

از این اجازه اولاً معلوم است که کتاب را کاتب دانشمند نزد عضدالدین ایجی در تبریز خوانده و نیز این نکته هم معلوم است که قرائت کتاب به صورت بحث و نظر در مطاوی آن بوده و بدین ترتیب این متن به مثابه متنی جهت تدریس و تدرس علم کلام و برخی مباحث فلسفی وابسته بدان که در اربعین فخر رازی مورد بحث قرار گرفته قلمداد می شده است. ارموی در این کتاب ایراداتی هم بر فخر رازی دارد و این نکته هم گفتنی است که قرافی دانشمند معروف در شرح اربعین خود که هنوز چاپ نشده از شرح ارموی بهره گرفته و اعتراضاتی را به تقلید از ارموی بر فخر رازی مطرح می کند. ابن تیمیه هم در آثارش و از جمله درء تعارض العقل والنقل (نک: نمونه، ۱ / ۳۲۳) از این نوع انتقادات بر علیه فخر رازی بهره برده و از سراج الدین ارموی و لباب او در همین رابطه نقل می کند. کتاب لباب الأربعین سراج الدین ارموی را می دانیم که مورد توجه شافعیان اشعری مذهب بوده و آن را بر استادان قرائت می‌کرده‌اند. (نمونه؛ نک: الوافی صفدی، ۳/۲۳۷؛ معجم الشیوخ سبکی، ۱/۴۰۸).

حسن انصاری

[1]
[2]