- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

لاهوتی بسیار خوب از واژه‌های عرفانی در ترجمه شرح مثنوی استفاده کرده است

میراث مکتوب – عبدالله کوثری مترجم، در گفت‌وگو با مرکز پژوهشی میراث مکتوب دربارۀ ویژگی‌های ترجمه استاد لاهوتی از شرح مثنوی معنوی گفت: نثر مرحوم لاهوتی در ترجمه‌هایش بسیار روان بود و به دلیل تسلطی که داشت بسیار خوب و جاافتاده از اصطلاحات مولوی و واژه‌های عرفانی استفاده کرده است.

چه مدت بود که استاد لاهوتی را می شناختید؟
از سال ۱۳۶۵ که به مشهد آمدم حسن لاهوتی، به خاطر رفتار بسیار گرمی که داشت، یکی از نخستین کسانی بود که با او آشنا شدم. ایشان بسیار انسان سلیم النفس و خوش قلبی بود و در مشهد از استثناعات به شمار می آمد. من و او مدتی در پژوهشگاه علوم انسانی وابسته به آستان قدس همکار و هم اتاق بودیم. بعد از مدتی آن جا را ترک گفتیم و ایشان به طور جدی کار ترجمه را شروع کرد. «شکوه شمس» از خانم آنه ماری شیمل نخستین اثر ترجمۀ او بود که بسیار هم موفق بود و بارها تجدید چاپ شد. پس از این کتاب، حسن به طور پیوسته و پیگیر به دنبال کتبی در زبان انگلیسی بود که دربارۀ مولانا نوشته شده بودند. آخرین کتاب او هم به نام «مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب» از فرانکلین لوییس نیز دربارۀ مولانا بود.
حوزۀ تخصص و کار مرحوم لاهوتی بیشتر در چه زمینه‌هایی بود؟
کارهای مرحوم لاهوتی در محدودۀ ترجمۀ آثاری بود که به ادبیات کلاسیک ما مربوط می‌شد. آقای لاهوتی به طور انحصاری بر آثار مولوی کار می‌کرد. او آشنایی و علاقه‌ای به غرب و ادبیات غرب به معنای خاص نداشت. بیشتر اوقات صحبت میان ما در خصوص عشق او به ادبیات کلاسیک و عرفانی به ویژه بود.

به عنوان یک مترجم و متخصص در فن ترجمه که سال‌هاست در این زمینه فعالیت می‌کنید آثار مرحوم لاهوتی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
همان‌طور که می‌دانید مرحوم لاهوتی به نوعی پسرخوانده جلال‌الدین آشتیانی بود. سال‌ها در محضر ایشان تلمذ می‌کرد و حتماً از حضورش بهره‌ها برده بود. گرایشات عرفانی هم داشت. نثر او در ترجمه‌هایش بسیار روان و خوب بود؛ نثری که به درد این گونه کتب می‌خورد. در کتاب آخرش هم، به خاطر تمرینی که در این زمینه ها داشت، بسیار خوب و جاافتاده از اصطلاحات مولوی و واژه های عرفانی استفاده کرده است. وقتی آثار او را بخوانید ذوق و توان بالای او را در آن خواهید یافت. شرح مثنوی معنوی نیکلسون کار هر کسی نبود و ایشان با دانش و ذوق فراوانی آن را به پایان برد. بسیار خوب کار کرد و بسیار خوب هم شناخته شد. باقی کتاب های ایشان هم این گونه بود.

آثار ترجمه شدۀ ایشان را از نظر علمی در چه سطحی می بینید؟
کتاب هایی که ایشان ترجمه می کرد (به استثنای شرح مثنوی نیکلسون که یک کار کاملاً علمی بود) بیشتر آثاری برای معرفی و شناساندن مولانا و شمس به خارجی ها بود. شاید این کتاب برای من که ایرانی هستم و مولانا را از پیش می شناختم و آثارش را می خواندم چیز جدیدی نداشته باشد، اما برای خارجی ها و افراد ناآشنا با مولوی بسیار سودمند است؛ البته در کار آخر او که برخی محققان غربی به زندگی خاندان مولوی بعد از وفات مولانا پرداخته بودند و نکات جالبی را درآورده بودند برای ما نیز جذابیت های فراوانی دارد. کار نخست شیمل نیز کار بکری بود که در ارتباط رابطۀ مولانا و شمس و چگونگی و چه بودن هویت شمس نوشته شده بود. این کتاب برای من به شخصه بسیار جالب بود که چگونه یک خارجی می تواند این قدر به گوهر عرفان نزدیک شود.

آخرین سخن پیرامونی استاد لاهوتی…
مرحوم لاهوتی واقعاً در کار خود استاد بود. بیش از بیست سال از عمر خود را در راه ترجمه صرف کرد. نوشته‌های او که به عنوان مقدمه‌های مترجم در ابتدای آثارش می‌گذاشت به ویژه برای دانشجویان و کسانی که علاقمند به ورود به دنیای مولانا هستند بسیار ارزشمند است. تخصصی کار کردن این حسن را دارد که فرد به جوانب کار احاطه و اشراف پیدا می‌کند. خوشبختانه او تخصصی کار می‌کرد. نثرش روز به روز وارد جهان مولانا می‌شد. به زبان مولانا به خصوص در مثنوی خو گرفته بود. می‌توانم بگویم یکی از کسانی بود که در شناساندن مولوی از زبان خارجی‌ها نقش بسزایی داشت و از بهترین‌ها بود. خدایش بیامرزد.

گفت و گو از سهیلا یوسفی

[1]
[2]