- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

مشروح گزارش نشست «قبله ‌یابی و تعیین ظهر حقیقی با روش مشاهده و محاسبه»

میراث مکتوب – صدوچهارمین نشست متن ‌پژوهی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب با عنوان «قبله ‌یابی و تعیین ظهر حقیقی با روش مشاهده و محاسبه» در روز دوشنبه 25 دی ماه سال جاری از ساعت 16 تا 18 در محل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد. این جلسه یکصد دقیقه به درازا کشید. مقدمهٔ این جلسه با مدیرعامل مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب آقای اکبر ایرانی و مدیریت آن با آقای دکتر باقری بوده است. به ترتیب آقای حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی سهرابی و آقای اسفندیار معتمدی و آقای دکتر محمد باقری به ایراد سخنرانی پرداختند.

در ابتدای جلسه، آقای ایرانی از ساز‌و‌کار انتخاب موضوعات نشست‌هایی که در مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب برگزار می‌شود آگاهی‌هایی بدست داد. او گفت بنا «به تناسب آثاری که گاهی منتشر می‌کنیم و هم مناسبت‌هایی که است و هم پیشنهادهایی که اساتید در مورد حوزه تصحیح متون، احیاء متون و ایرانشناسی دارند» جلساتی را برگزار می‌کنیم. ایشان افزودند هفته آینده نیز یکی از فضلای جوان درباره کتیبه‌ای از دورۀ هخامنشی که در روسیه پیدا و رمزگشایی شده، قرار است سخنرانی‌ای احتمالا در روز چهارشنبه آینده 4 بهمن برگزار داشته باشد که در خدمت علاقه‌مندان هستیم. در ادامه به حادثه تلخ آتش‌سوزی و غرق شدن کشتی ایرانی اشاره و این مصیبت وارده را به بازماندگان آن مرحومان و عموم مردم ایران تسلیت گفته و آنها را طبق حدیثی از پیامبر شهید خطاب کردند: «الكادُّ لعيالهِ كالمجاهد فى سبيل­الله». بعد از آن اخباری راجع به جشنواره فارابی داده و توفیقات استاد دکتر معصومی همدانی و آقای دکتر صفت‌گل و دکتر وثوقی در این جشنواره را تبریک گفتند. در ادامه از مجلۀ میراث علمی سخن گفته و آن را از بهترین‌های آثار منتشره در مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب خوانده و دعا به پایداری بانی آن یعنی آقای دکتر محمد باقری کردند. ایشان افزودند در کنار این مجله، ضمائمی نیز منتشر می‌شود و کتابچۀ «قبله‌یابی و تعیین ظهر حقیقی با روش مشاهده و محاسبه» که توسط مرحوم مصحفی تألیف شده، پیوست شمارۀ 11 مجله میراث علمی است. آقای دکتر ایرانی بعد از این مقدمات، جلسه را جلسه یادبود مرحوم مصحفی عنوان کرده و بعد از ذکر خیری از آن مرحوم و کارهای علمی او، به میهمانان خیر مقدم و ادارۀ جلسه را به دکتر باقری سپاردند.

آقای دکتر باقری بعد از سلام و عرض خوش آمدگویی خدمت میهمانان به تفاوت جنس کار مجلهٔ میراث علمی با مجلۀ تاریخ علم پرداخته و آوردند که: مجلۀ تاریخ علم به سردبیری آقای دکتر معصومی نشریه‌ایست علمی – پژوهشی که بیشتر به جستجو در نسخه‌های خطی می‌پردازد که باید از فراموشی بِدَر آید. «اما ما بعنوان نشریه‌ای می‌خواهیم عمل کنیم که آن یافته‌ها را به عموم خوانندگان، مهندسان، پزشکان، معلمان، دانشجویان و حتی دانش آموزان خوب دبیرستانی این اطلاعات را عرضه کنیم که از ابن‌سینا و خوارزمی و خیام، واقعا محتوای کارهای آنها و ارتباطش را با دانش امروز بتوانند دریابند.»

بعد دربارۀ پیوست یا ضمیمه‌های مجلۀ میراث علمی صحبت کردند که چون بعضی از مطالب طولانی است مناسب دیده نشد که در مجله بیاید بلکه آن مطالب را در پیوست یا ضمیمه‌های مجلۀ میراث علمی تعریف کردیم که در دیگر کارهای مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب نیز این رویه برقرار است و پیوست «قبله‌یابی و تعیین ظهر حقیقی با روش مشاهده و محاسبه» نیز یکی از آن نمونه‌هاست. آقای باقری در ادامه از آقای عبدالحسین مصحفی و نشریۀ تحت مدیریت ایشان یعنی نشریۀ یکان صحبت کردند و راجع به موضوع نشست این جلسه که یکی از تالیفات آن مرحوم است از همسر ایشان بابت در اختیار قرار دادن دست نوشته‌های وی و همچنین از همکاری خانم زینب کریمیان در راه انتشار این اثر تشکر کردند. در انتها به معرفی مختصر میهمانان و دلایل انتخاب ایشان برای نشست حاضر پرداختند و از جناب آقای حجت الاسلام مهدی سهرابی دعوت کردند در جایگاه حاضر شده و به ایراد سخنرانی بپردازند.

آقای سهرابی در ابتدا به زمینه آشنایی خود با آقای دکتر باقری که ترجمۀ کتابی از علامه سردار کابلی بوده است اشاره کرده و به معرفی علامه سردار کابلی پرداختند که در ادامه بصورت مختصر می‌آید:

آقای سهرابی در ادامه از نحوه آشنا شدنشان با کتاب تحفة الاجله في معرفة القبله و مراحلی که برای تصحیح و چاپ کتاب طی کردند توضیحاتی دادند و همچنین از طریقۀ مرحوم سردار کابلی در قبله‌یابی که به دو صورت روش هندسۀ کروی و روش نجومی (مشاهده) بوده است اشاره کردند و افزودند که مرحوم مصحفی  نیز با همین روشها اما مختصرتر به تالیف کتابشان در زمینۀ قبله‌یابی پرداختند.

سخنرانی آقای سهرابی در اینجا به انتها رسیده و آقای دکتر باقری از حضار خواستند که اگر نکته یا سوالی در نظر دارند از آقای سهرابی بپرسند. در بین حضار آقای صدری افشار نکته‌ای را عنوان کردند: «من خاطر نشان کنم که در برنامۀ مرحوم فرهادمیرزا معتمدالدولۀ آنجا نسبت به قبلۀ بعضی مساجد معروف تشکیک کرده و ادعا می‌کنند که به هرحال آنها قبله‌شان کج است، به عنوان یک منبع این را فکر کردم که علاقه‌مندان می‌توانند مراجعه کنند.»

آقای سهرابی افزودند علامه سردار کابلی نیز در کتاب خود به این مورد اشاره داشته‌اند و راجع به تشکیکی که جناب علامه مجلسی در مورد قبله بعضی از مساجد معروف کردند پاسخ می‌دهد که طول و عرض جغرافیایی‌ای که ایشان مورد استفاده قرار داده‌اند از منابعی بوده که دقیق ضبط نکرده‌اند به‌علاوه اینکه روشهای محاسبات ایشان خالی از اشکال نبوده است.

بعد از این آقای دکتر باقری از آقای اسفندیار معتمدی دعوت کردند در جایگاه حاضر شده و بنا به دوستی‌ای که با آقای عبدالحسین مصحفی داشتند دربارهٔ وی مطالبی را بفرمایند.

آقای اسفندیار معتمدی بعد از عرض سلام، از اینکه بین دوستان هستند و می‌توانند در این جلسه به ذکر خیری از مرحوم عبدالحسین مصحفی و مرحوم عسجدی و شریف‌زاده و استاد مجذوب و مرحوم میرمطهری و خیلی دیگر از بزرگان بپردازند ابراز خوشحالی کرده و افزودند راجع به نظام جدید آموزشی‌ای که در سالهای 45 تا 57 برقرار بود نیز صحبت خواهند کرد. آقای اسفندیار معتمدی مرحوم عبدالحسین مصحفی را چنین معرفی کردند: در 1303 در کرمان به دنیا آمد. خود ایشان نوشته است: پدرم متولی یک مسجد بود. پدربزرگ پدریم در قرائت قرآن و تجلید استاد بود و واژۀ مصحفی نیز از ایشان برای ما مانده است. پدربزرگ مادریم نیز مدرس حکمت بودند. پدرم سواد خواندن داشت ولی سواد نوشتن نداشت. او به تحصیل من خیلی هم علاقه‌مند نبود ولیکن با این وجود به مدرسه گذاشته شدم. آقای معتمدی در ادامه افزودند مرحوم مصحفی ضمن تحصیل در دبستان همراه پدر کارهای صحافی نیز می‌کرده است. او بعد از دریافت سیکل اول دبیرستان، معلم مدرسه ملی شهاب می‌شوند؛ همان مدرسه‌ای که در آنجا تحصیل می‌کردند. وقتی که به سن 18 سالگی می‌رسند پدر را از دست می‌دهند و ادارۀ خانواده با مادر بزرگوار ایشان می‌شود. آقای مصحفی علاوه براینکه کار معلمی و کار صحافی می‌کردند، چون درآمدشان کفاف مخارج زندگی را نمی‌داده است کتابفروشی نیز باز می‌کنند. در سال 1327 موفق به کسب دیپلم کلاس پنجم می‌شوند. ایشان با همین دیپلم کلاس پنجم به‌خدمت نظام می‌روند. در طول مدت نظام فرصت بیشتری پیدا کرده و به مطالعه و مخصوصا به‌مطالعهٔ ریاضی می‌پردازند. در سال 1330 که خدمت نظام را به پایان می‌رسانند برای امتحان دورۀ لیسانس شرکت کرده و در رشتۀ علوم ریاضی در دانشگاه پذیرفته می‌شوند. با حقوق 144 تومانی که از طرف دانشگاه دریافت می‌کردند باضافهٔ دریافتی‌هایی که از تدریس خصوصی ریاضی داشتند تصمیم می‌گیرند خانوادۀ خود را که تا آن زمان در یزد بودند به تهران آورده و با هم زندگی کنند. بعد از لیسانس به یزد بازگشته و برای 8 سال به تدریس می‌پردازند. در سال 1337 ایشان ازدواج می‌کنند. در سال 41 به تهران آمده و برای سه چهار سال مشغول تدریس در مدارس تهران می‌شود. در سال 44 وارد وزارت آموزش و پرورش شده و در دفتر برنامه‌ریزی و تحقیقات به اشتغال پرداخته و 3سال بعد از طرف وزارت آموزش و پروش نمایندۀ این اداره در شرکت نشر کتابهای درسی می‌شوند.

سازمان کتاب درسی تشکیل شده بود از آدمهایی (عسجدی، انوری، مجذوب، هوشنگ شریف‌زاده، میرزا جلیلی، مظفرزاده، خلیلی فرد، محمود بهزاد و… ) که هم گذشتۀ ایران را می‌شناختند، هم عشق به کشور داشتند و هم علم را با همه وجودشان احساس می‌کردند. آقای معتمدی در اینجا گریزی به موضوع کتاب درسی در آن دوران زده و مختصری راجع به آن توضیح می‌دهند: پیش از سال 40 تعداد زیادی کتاب درسی نوشته شده بود، البته کتاب آزاد بود، از مؤلفین مختلف. بعضی وقتها در بعضی دروس تعداد کتابهایی را که مثلاً برای یک درس جغرافیا نوشته بودند 30 – 35 تا کتاب مختلف وجود داشت و پشت هر کتابی نام مثلا 150 تا مؤلف را می‌دیدم و این مسائل باعث شده بود که مشکلاتی برای معلمین و محصلین به‌وجود بیاید که راجع به این موضوع آقای مرحوم جلال آل‌احمد مقاله‌ای تحت عنوان «بلبشوی کتاب درسی» نوشته بودند که قابل ذکر است. همچنین آقای محمدامین ریاحی نیز مقالۀ مفصلی درمورد مشکل کتاب درسی نوشته بودند و لازم بود این مشکل به‌نوعی حل شود. بنابراین تصمیم گرفتند برای حل این مشکل سازمان کتاب درسی به‌وجود بیاورند. منتهی قبل از اینکه آن سازمان بوجود بیاید آمدند و گروهی را دعوت کردند مثلا در قسمت ریاضی و گفتند شما 3 – 4 – 5 درس ریاضی دارید، بیاید از این کتابهای موجود برای هر درسی یکی از این کتابها را انتخاب کنید که همه مدرسان کم و بیش استفاده کنند. سال اول و دوم این کار را کردند ولیکن سالهای بعد قرار شد که سازمانی بوجود بیاورند و نظام آموزشی ما را تغییر دهند. نظام آموزشی طوری تغییر کند که بچه‌ها به‌جای حفظ مطالب،عملا مطالب را بتوانند درونی کنند، یعنی علم‌آموزی کنند و چشمۀ علم باشند نه مخزن علم.  در سازمان کتاب درسی ضمناً بعضی از افراد را می‌گشتند که چه کسی کجا و اهل نگارش است. وقتی تشخیص داده شد که آقای مصحفی بهترین کسی است که می‌تواند در قسمت ریاضی مدیریت کند ایشان را دعوت می‌کردند. همچنین آقای شریف‌زاده مقاله‌ای در وصف کتاب درسی نوشته بود. آقای دکتر محمود بهزاد این مقاله را که خوانده بود ترتیبی دادند که ایشان را از نیریز فارس به تهران و سازمان کتاب درسی منتقل کنند. یعنی یک چشم‌هایی بود، یک دوربین‌هایی بود می‌انداختند روی کشور و افرادی را پیدا می‌کردند و می‌آوردند آنجا و یک محیط علمی بوجود آورده بودند و هیئت مدیره این مجموعه احمد آرام، رضا اقصی و محمود بهزاد بود و این افراد بودند که توانسته بودند یک فعالیت علمی‌ای را در آنجا به‌وجود بیاورند.

صحبت که به اینجا رسید خانم خانلو به آقای معتمدی خاطرنشان کردند که از آقای خواجه نصیر طوسی هم یاد کنید. آقای باقری دربارۀ خواجه نصیر طوسی گفتند: یک بار ایشان خانه ما زنگ زدند، خانمم گوشی را برداشته و چون من خانه نبودم ایشان پشت تلفن گفتند «بگویید که خواجه نصیر طوسی زنگ زده بودند!» خانمم گفت لابد یکی مزاحم تلفنی شده است و لابد شوخی می‌کند که اسمش خواجه نصیر طوسی است. ایشان استاد شیمی بودند و کتاب خیلی خوبی هم در نجوم داشتند. یک‌بار هم ایشان آمدند پیش من، من رفتم گروه تاریخ علم و گفتم اگر از خود خواجه نصیر طوسی سوالی دارید الان اینجاست!

همچنین لازم است از آقای مرتضی خلخالی یادی کنیم. اینها شخصیت‌های فرهنگی هستند که اغلب خانه‌نشین شدند و لازم است که به یک شکلی سازمانی باشد که احوالشان را بپرسند.

آقای معتمدی بعد از صحبتهایشان درباره کتاب درسی، به ادامۀ توضیحاتشان راجع به آقای مصحفی پرداخته و آوردند: در سال 41 درخواست مجلۀ یکان را کردند. بعد از سال 57 در سازمان کتاب درسی بودند و بر اثر تغییر و تبدیلی که صورت گرفته بود ایشان رئیس سازمان کتاب درسی شدند و سرپرستی دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی درسی نیز برعهده ایشان بود. کاردفتر تحقیقات این بود که برنامه‌های هر درس را مشخص کند و کار سازمان کتاب درسی این بود که دعوت مولف و نشر کتاب و توزیعش در سراسر کشور را برعهده داشت. ولیکن ایشان بیشتر از 5 – 6ماه بعد از انقلاب نماندند و در سال 58 کنار رفتند. البته من خود شاهد بودم آقای رجایی بسیار تلاش کردند این مجله را ایشان دوباره چاپ کنند و مقدماتی هم فراهم کردند ولی مثل اینکه شرایط طوری نبود که ایشان بپذیرند و شاید از نظر سلامتی خود ایشان معذوریت داشتند، به هر حال بعد از بازنشستگی هم مدتی با مرکز نشر دانشگاهی در قسمت ویرایش همکاری کردند. فهرست کتابهای ایشان صدوهجده کتاب است که یا خودشان تألیف کردند یا ترجمه کردند یا با افراد دیگر همکاری داشتند، تعداد زیادی مقاله نیز در مجلات گوناگون از جمله دانشمند و خود مجلۀ یکان ‌نوشتند که جزو یادگاری‌های علمی ایشان می‌باشد. بخش پایانی عمر مرحوم مصحفی نیز در یزد گذشت. روحش شاد.

آقای دکتر باقری در ابتدای سخنرانی از جاذبه‌ها و کارایی‌های مثلثات گفته و با طرح سوال و جوابهایی توجه حضار را جلب کردند: چرا اصلا ما خودمان را با قبله‌یابی سرگردان می‌کنیم؟! مگر نمی‌شود روی نقشه ایران یا نقشه آسیا، تهران را با یک خط به مکه وصل کنیم و بعد زاویه‌اش را با خط شمال و جنوب پیدا کنیم. دیگر چه لزومی به این همه قبله‌نمای رزم‌آرا و این مسائل است؟ چرا نمی‌شود این کار را کرد؟ بخاطر اینکه تسطیح کره با اعوجاج همراه است. خوب پس چه کار کنیم؟

آقای دکتر باقری برای پاسخ به این سوال از تجربه‌ای که سالها پیش نزد حاج آقای لبیبی در کرمان آموخته بودند گفتند: یک راه جالبی که وجود دارد این است که بر روی کره‌ای مکان یا محل مکه را سوراخ کرده و نقطۀ مقابل مکه در آن طرف قطر مکه را نیز سوراخ کرده و میله‌ای که کمانی از دایره باشد را تهیه و دو زائده در دو سر آن – برای فرو کردن در سوراخ‌های تعبیه شده – در نظر گرفته درست مثل سطلهای که دستۀ مفتولی دارند و بعد از کارگذاری آن میله و حرکتش می‌توان تمام نقاط را به مکه وصل کرد.

آقای باقری در ادامه از خاصیت هندسۀ نااقلیدسی صحبت کرده و سوال کردند: در یک نقطه‌ای که عرضش مساوی عرض مکه است امتداد قبله چه خواهد بود؟ خود ایشان پاسخ دادند: کمی به سمت شمال است یعنی شمال غرب. همچنین از محققان قرون گذشته که راجع به محاسبات جهت‌یابی یا مثلثات کروی تحقیق کردند صحبت به‌میان آورده و گفتند دانشمندان دوره اسلامی به‌ویژه ایرانیان نسبت به دیگران در زمینۀ مثلثات کروی بیشتر کار کردند از جمله ابوریحان بیرونی در کتاب مقالید علم الهیئة.

آقای دکتر باقری بعد از بررسی و صحبت از روش مثلثاتی در تعیین جهت قبله، صحبت از «روش مشاهده» کردند بدین ترتیب که جهت تابش عمود خورشید به زمین بین 23.5 درجه شمالی و جنوبی در نوسان است که با توجه به اینکه عرض مکه کمتر از این زاویه است، بنابراین «تقریباٌ هفتم خرداد و بیست‌وسه تیر تقریبا در این تاریخ در لحظۀ ظهر مکه، خورشید درست بالای سر مکه روی سمت الراس مکه است… در آن لحظه هرکس هر جای کرۀ زمین که خورشید را می‌تواند ببیند رو به خورشید که بایستد، آن قبلۀ دقیق است و این محاسباتش است». همچنین افزود از دیگر کاربردهای تعیین ظهر حقیقی این است که چون خورشید در موقع ظهر حقیقی دقیقاً در سمت جنوب واقع است از این قابلیت می‌توان مثل قطب‌نما برای یافتن امتداد شمال و جنوب بهره برد.

دکتر باقری در خاتمۀ جلسه از سه قبله‌نمای فلزی دورۀ صفویه سخن به میان آورد و گفت: در دورۀ صفویه قبله‌نماهایی درست کردند که هم شاهکار هنر فلزگری بود و هم شاهکار محاسبات ریاضی. و آن اینکه آمدند و یک صفحه‌ای درست کردند شبیه صفحۀ اسطرلاب که قطب‌نما دارد و قابل تنظیم است. بعد یک شبکه‌ای روی این درست کردند که خاصیت کرویت را خنثی می‌کرد در آن نقشه‌ها، به‌طوری که اگر روی این نقشه اسم شهرها نوشته شود یا خطوط طول و عرض جغرافیایی نوشته شود خطکشی را که آن وسط است روی اون نقطه بگذاریم جهت قبله را نشان می‌دهد. دستورالعمل استفاده از این ابزار هم به صورت سه بیت شعر فارسی است:

در این صحرا که در معنی زمین و آسمانستی / سوی قطب شمالی چون کند رو مرغ نیلی پر

اگر سطاره را بر طول و عرض شهر بگذاری / شوی از قبله و بعد بلد از قبله مستحضر

مطابق گر کنی عرض بلد با صفحۀ ساعت / سوی تشخیص ساعت ظل شاخص گرددت رهبر.

گزارش از شهرام یاری

گزارش تصویری این نشست را اینجا [1] مشاهده کنید.

[2]
[3]