هفتم و هشتم آبان، دو روز پرافتخار و غرورآفرین در دفتر پربرگ میراث مکتوب رخ نمود. اساساً هدفمان از برگزاری این همایش ملی، این بود که بتوانیم با انتشار کتب و آثار یک دیپلمات گمنام، یک آذربایجانی غیور، یک مرندی خستگیناپذیر، یک زباندان زیرک، یک مورخ جغرافیدان، یک حقوقدان با اعتماد به نفس، یک الگوی دیپلماسی مقتدر ایرانی که با زور میرزایی و قدرت انشایی و به تعبیر خودش به نوک قلم سرحدّات وطن استرداد شد نه با قشون و هزاران سرنیزه در مذاکرات چندجانبه سربلند بیرون آمد، به مردم ایران و آذربایجانیهای وطندوست، به نسل جوان عاشق میهن، معرفی شود. جملهای در پوستر بود و دو روز قبل از همایش از بنده خواسته شد تا آن را حذف کنیم تا همایش امکان برگزاری یابد!
شبانه از پوستر حذف کردیم و فایل پوستری نو را فرستادیم تا زحمات شبانهروزی ششماههمان به ثمر نشیند.
بحمدالله در طول این سیسال فعالیت، همیشه دغدغۀ ایران و آذربایجان در ذهن و دلم جاری بوده است. اراده و عزمم بر این بوده که با چاپ آثار مفاخر، نام و یاد آنها را در وطن و موطن خود زنده نگهداریم. دیوان دوجلدی قطران تبریزی را فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر کرد، اما ما در تبریز با حضور مصحح آن دکتر محمود عابدی، آیین رونمایی را برگزار کردیم و اخیراً یک شماره از دوفصلنامۀ آینه میراث را که حاوی ۲۵ مقاله است، اختصاص به قطران و دیوانش اختصاص دادیم و در تبریز رونمایی خواهیم کرد.
برای این همایش ملی و آمادهسازی و چاپ ۲۶ مقاله در ۶۰۰ صفحه و سه کتاب دیگر از میرزا محبعلیخان و ارائه ۳۰ مقاله و سخنرانی در دو روز در دانشگاه تبریز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند، خدا میداند که مشقتهای بسیار کشیدیم تا این آثار برای رونمایی آماده شود. چقدر وقت برای برگزاری جلسات شورای علمی در میراث مکتوب و حضور بر خط برخی از اساتید از جمله دکتر عباس قدیمی از دانشگاه تبریز گذاشته شد و برای گرفتن isc توسط انجمن ایرانی تاریخ چه تلاش مستمری صورت گرفت! برای جلب مشارکتهای مردمی و نهادهای دولتی، چقدر انرژی گذاشتیم و دو بار با هزینۀ شخصی به تبریز سفر کردم و… تا همایش برپا شود و چندبار پیام دادند رها کن نخواهی توانست. برخی قول حمایت و مشارکت دادند، اما عمل نکردند، برخی دیگر مشارکت کردند به صورت مختصر در حد تأمین کاغذ و خرید ۶۰ جلد کتاب، بعضی هم در حد اختصاص وسیلۀ حمل و نقل، ناهار و بلیط و اسکان که البته به برکت حضور به موقع دکتر حسن امینلو، مسئلۀ اقامت در مرکز ملی آموزش مدیریت سلامت حل شد. نه پوشش صدا و سیما در کار بود و نه ضبط تصویری همایش و… که البته همکارانم حتیالامکان صوت پنلها را ضبط و برخی را لایو اینستاگرام گرفتند و البته کامل عکاسی کردند. در مرند به لطف پیروز رفیعیان و مؤسسۀ گلدیس و فرماندار محترم، همراهیها بیشتر بود، صبحانۀ مفصل در کاروانسرایی فرحبخش، پذیرایی ناهار و اهدای سوغاتی، خاطرۀ خوشی برای میهمانان برجای گذاشتند. اما رخداد اختتامیه هم جالب بود. با حضور پیشبینینشدۀ دکتر عراقچی وزیر محترم امور خارجه، ورق برگشت. افتتاحیه بیحضور مسئولان استان، کاملاً علمی با پیام تصویری استاد استادان محمدعلی موحد آغاز شد، از قضا دکتر محمدزاده معاون سیاسی استان، تنها کسی بود که تشریف آورده بود و سخنرانی بسیار علمی و درخورستایشی ایراد کرد. اما قرار شد اختتامیه با حضور وزیر محترم امور خارجه، استاندار، رئیس دانشگاه و مسئولان سیاسی و فرهنگی برگزار شود. انصافاً متن سخنرانی دکتر عراقچی و رئیس دانشگاه و استاندار خیلی خوب تنظیم شده بود و هر یک در سخنرانی خود از میراث مکتوب تقدیر و تشکر کردند و نمیدانم چرا در متن سخنرانی دکتر عراقچی، نامی و سپاسی از میراث مکتوب، گنجانده نشده بود! پس از اتمام سخنرانی جناب وزیر، از مسئولان و نماینده شهر تبریز و دکتر صالحی دبیر علمی برای رونمایی دعوت به عمل آمد. به مجری تذکر دادم که دکتر قدیمی هم دعوت شود، اما با اشارتی که به ایشان شد، موضوع مسکوت ماند. قرار بر این بود که از دو تن از جوانترین محققان و نویسندگان مقالات، با اهداء تندیس یادمان، قدردانی به عمل آید و نیز تندیسی به رئیس دانشگاه و استاندار و دبیر همایش و استاد پیشکسوت دکتر عبدالرسول خیراندیش داده شود. وقتی دکتر عراقچی تندیس را به دکتر خیراندیش داد گفت: بنده سه ترم افتخار شاگردی دکتر خیراندیش را داشتهام و سپس از روی فروتنی خم شد تا دست استاد خود را ببوسد. این اقدام پسندیده، باعث تشویق و دست افشانی ممتد حاضران شد و این صحنه در تاریخ دانشگاه تبریز و اوراق عتیق کارنامۀ میراث مکتوب ثبت گردید، بهطوری که شبکههای مختلف داخلی و خارجی مانند بیبیسی و الجزیره و المشرقیه و … این لحظه را بارها پخش کردند و میلیونها بازدید از این صحنه به یادگار ماند.
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
